responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1100

اسک


نویسنده (ها) :
عباس سعیدی
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 6 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

اَسک \ ask\ ، یا آب اسک، آبادی نسبتاً کوچکی در بخش لاریجان شهرستان آمل در استان مازندران. اسک با 700‘1 متر ارتفاع از سطح دریا، در ´52 °35 عرض شمالی و ´9 °52 طول شرقی قرار دارد ( فرهنگ جغرافیایی آبادیهای...، 1). این آبادی بـا موقعیتی پایکوهی، در کنار رودخانۀ هراز، بر سر راه تهران ـ آمل و بر لبۀ یک چین‌خوردگـی بزرگ با جهتی غربـی ـ شرقی واقع است (EIr.، ذیل «چشمه‌های اسک»). کوه دماوند در شمال غربی، کوه و چراگاه زردلاش در جنوب، تنگۀ سریره در شمال، و معدن زغال‌سنگ در یک کیلومتری شرق این آبادی قرار دارند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیهای، همان‌جا).
اسک از آبادیهای قدیمـی ناحیۀ لاریجـان است؛ چنان کـه ابن اسفندیار در 613ق/ 1216م از آن یاد کرده است (ص 83). بقایای کَنده‌های موجود در دامنۀ کوهستان هنوز در اطراف این آبادی دیده می‌شود (نک‌ : ستوده، 415-416). ژوبِر (در زمان فتحعلی‌شاه) این مغاره‌ها (کنده‌ها) را دارای اهمیت دفاعی، و بقایای دهکده‌ای کهن به شمار می‌آورد و می‌گوید: برخی از این غارها را در بلندی و در سنگهای کاملاً عمودی کنده‌اند. همو بنا بر گفتۀ اهالی، این کنده‌های غارمانند را «دخمۀ گبرها» معرفی می‌کند (ص 356). برخی از این غارها، که درهای چوبی داشته‌اند، برای نگهداری دام یا سکونت به کار می‌رفتند (اِستَک، 179). اورسُل نیز در 1882م از کنده‌های میان راه یاد می‌کند و می‌نویسد که روستاییان در غارهایی که در میان سنگهای ترد حفر شده است، زندگی می‌کنند (ص 314). همو و مِلگونُف (در 1858-1860م) خبر می‌دهند که مسافران در این غارها اتراق می‌کردند (همان‌جا؛ ملگونف، 131). بروگش آثار و دیوارهای کهنه‌ای را در این محدوده مشاهده کرده، و آنها را بازماندۀ زیستگاههایی به شمار ‌آورده است که بر اثر فوران آتش‌فشان دماوند، از میان رفته‌اند (ص 237). وجود بمبهای آتش‌فشانی میان درۀ اسک و ارتفاعات پیرامون آن می‌تواند تأیید کنندۀ این نظر باشد (دومرگان، 172؛ بروگش، همان‌جا). ژوبر نیز از آثار هنری برجای مانده روی تخته‌سنگها گزارش می‌دهد که برخی از آنها فرو ریخته بودند (همان‌جا).
یکـی از راههای سنتی تهـران ـ فیروزکـوه از شمیران، آهـار، گچسر، بلده، لاسم و اسک می‌گذشت (لاویت، 229). این آبادی درگذشته شهری کوچک (آدامک، 53-54؛ شیل، 238) و حاکم‌نشین ناحیۀ لاریجان بود (ناصرالدین‌شاه، 266؛ لاویت، 232). اسک، به عنوان امیرنشین لاریجان، درگذشته از اعتبار و جمعیت بیشتری برخوردار بود (پلانول، 24-25؛ سیف‌الدوله، 394) و بزرگ‌ترین آبادی ناحیه به شمار می‌رفت (ملگونف، همان‌جا). جمعیت شهر اسک را در اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه 500‘2 تن نوشته‌اند (شیل، همان‌جا؛ آدامک، 53). البته جمعیت اسک در فصلهای مختلف سال متفاوت بود و در گذشته، در فصل زمستان، به سبب آب و هوای سرد این محل، اهالی آن به آمل می‌رفتند (لاویت، همان‌جا؛ نیز نک‌ : رابینو، 66)، تا جایی که این منطقه در زمستان تقریباً خالی از سکنه بود (آدامک، 54). جمعیت اسک در پایان دهۀ 1320ش، 700 تن بود ( فرهنگ جغرافیایی ایران...، 14) که این شمار در سالهای 1375 و 1385ش، به ترتیب، به 690 تن (161 خانوار) (سرشماری...، 2) و 636 تن (172 خانوار) (درگاه...‌) کاهش یافت. اهالی اسک شیعی مذهب‌اند و به گویش مازندرانی (و گیلکی) سخن می‌گویند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیهای، همان‌جا).
برف‌چال مراسمی است که در یکی از نخستین روزهای فصل بهار در این آبادی برگزار می‌شود. در این مراسم، مردان آبادی به یاری هم برف را از کوههای اطراف به آبادی حمل، و در محلی در پایین دره انبار می‌کنند. در این روز، که به روز «حکومت زنان» شهرت یافته است، مردان بالغ حق ورود به آبادی را ندارند (مهدوی، 107).

پیشۀ ساکنان اسک زراعت، باغداری، دامداری و کارگری است. محصولات کشاورزی این آبادی عبارت‌اند از سیب، گلابی، گیلاس، گردو، غلات و علوفه. اسک دارای مسجد، حسینیه و چند امامزاده است (فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همان‌جا؛ ستوده، 412-413). چشمه‌سارهای گوگردیِ چندی پیرامون این آبادی قرار دارند (جنیدی، 167؛ بدیعی، 532؛ EIr.، همان‌جا). چشمه یا آب اسک (اسکو)، که با آبی گازدار و حاوی نمک، آهک و گوگرد، از چندین محل می‌جوشد (اعتمادالسلطنه، 2222-2223؛ شایان، 38؛ جنیدی، 166)، از مشهورترین چشمه‌های معدنی برای درمان بیماریهای پوستی است (آدامک، 6). غاری آهکی، به طول حدود 450 متر، نیز در نزدیکی اسک قرار دارد (ستوده، 414).

مآخذ

ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان؛
اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ج 4؛
اورسل، ارنست، سفرنامۀ اورسل، ترجمۀ علی‌اصغر سعیدی، تهران، 1353ش؛
بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1367ش، ج 3؛
بروگش، هاینریش کارل (ض: هینریش بروگش)، سفری به دربار سلطان صاحبقران: 1861-1859، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، 1367ش، ج 1؛
پلانول، گزاویه دو، پژوهشی پیرامون جغرافیای انسانی شمال ایران، ترجمۀ سیروس سهامی، مشهد، 1349ش؛
جنیدی، محمدجواد، چشمه‌های معدنی ایران، تبریز، 1348ش، ج 1؛
درگاه ملی آمار؛
دومرگان، ژاک، هیئت علمی فرانسه در ایران: مطالعات جغرافیایی، ترجمۀ کاظم ودیعی، تبریز، 1338ش، ج 1؛
رابینو، یاسنت لویی (ض: ه‌ . ل. رابینو)، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1336ش؛
ژوبر، پیِر آمِده، مسافرت در ارمنستان و ایران، ترجمۀ علیقلی اعتماد مقدم، تهران، 1347ش؛
ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1351ش، ج 3؛
سرشماری عمومی نفـوس و مسکن‌ ـ 1375ش: شناسنامۀ آبادیهای کشور: استان مازندران: شهرستان آمل، مرکز آمار ایران، تهران، 1376ش؛
سیف‌الدوله، سلطان‌محمد، سفرنامۀ سیف‌الدوله (سفرنامۀ مکه)، به‌کوشش علی‌اکبر خداپرست، تهران، 1364ش؛
شایان، عباس، مازندران (از مجموعۀ گنجینۀ ایران و ایرانیان، به‌کوشش ایرج افشار)، تهران، 1364ش؛
شیل، مری، خاطرات لیدی شیل، ترجمۀ حسین ابوترابیان، تهران، 1362ش؛
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (تهران)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1370ش، ج 38؛
فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها): استان دوم، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1329ش، ج 3؛
لاویت، بدسفرد (ض: لـوات)، «سفـرنامۀ کلنل لوات»، بـه‌کـوشش ایرج افشـار، استرابادنامه، بـه‌کوشش مسیح ذبیحی و دیگران، تهران، 1348ش؛
ملگونف، گرگوری والریانویچ، سفرنامۀ ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر (1858 و 1860م)، ترجمۀ مسعود گلزاری، تهران، 1364ش؛
مهدوی، سیروس، «نگاهی کوتاه به لارجان و تاریخ آن»، در قلمرو مازندران، به‌کوشش حسین صمدی، بابل، 1370ش، ج 2؛
ناصرالدین شاه، روزنامۀ سفر مازندران، چ تصویری از روی چ سنگی، به‌کوشش ایرج افشار، تهران، 1356ش؛
نیز:

Adamec, L.W., Tehran and Northwestern Iran, Graz, 1976, vol. I;
EIr.;
Stack, E., Six Months in Persia, New York, 1882, vol. I.

عباس سعیدی

اسم الکتاب : دانشنامه ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1100
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست