responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1096

اسقفی، نظام


نویسنده (ها) :
بخش ادیان، اساطیر و عرفان
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 6 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

اسقفی، نظامِ \ nezām-e osqofi\ ، نظامی در سلسله‌مراتب کلیساییِ مبتنی بر وجود اسقفان و منصب اسقفی، که حیات و ماندگاری کلیسا بدان وابسته است.
در جوامع نخستین مسیحی، عنوان اسقف (ه‌ م) به کسی داده می‌شد که نقش نظارتی داشت. البته هم در عهد جدید و هم در برخی نوشته‌های دیگرِ سده‌های 1 و 2م، مسئولان جوامع مسیحی و مراجع دینی آنها در هر محل، مشایخ (پرِسبیتِرها) نیز خوانده شده‌اند. اِنفاذ حکم به وسیلۀ شوراهایی از مشایخْ سنتی موجود در میان یهودیان هم بود. زمانی که مسیحیت از فلسطین به دیگر جاهای جهانِ غیریهودی گسترش یافت، اصطلاح «مشایخ» در زبان عبری جای خود را به نام آشناتر «اسقفان» در زبان یونانی داد. پولُس و رسولان دیگر، که به امور تبلیغی مشغول بودند، این عنوان را برای مسئولانی محلی به کار بردند که هم وظایف ادارۀ جوامع مسیحیِ نوبنیاد برعهدۀ آنان بود و هم عملکرد دینیاری داشتند.
در هر کلیسای محلی، اسقفها در نظم سه‌لایه‌ایِ دینیاران (شمّاسان، مشایخ یا کشیشان و اسقفان)، بالاترین جایگاه را به دست آوردند. شاید نتوان تبیین یگانه‌ای برای پیدایش نظم سه‌لایه (در صورت جدیدتر آن) در مناطق مدیترانه‌ای یافت، اما این را قطعاً می‌توان گفت که برتری مقام اسقفی در سدۀ 2م ریشه در دوران پیدایش عهد جدید دارد. نظم سه‌لایه‌ای کلیسا تا حدود 150م در همه‌جا شناخته شده بود و در نظر عموم مسیحیان، اسقفان مرجع کلیسا بودند.
با افزون شدن شمار مؤمنان، افزایش وظیفه‌های اسقفان و گسترش حوزۀ نفوذ و اِعمال احکام ایشان، لازم آمد که یا شمار اسقفان افزایش یابد، یا برخی از وظایفشان به دیگران واگذار شود. جماعتهای مسیحی هر اسقف‌نشین (ه‌ م) به مشایخ یا کشیشان سپرده شدند که شمّاسانی آنان را یاری می‌کردند و خود زیر نظارت عالی یک اسقف بودند. این نظامِ ادارۀ جامعۀ دینی بر کل کلیسای مسیحی حاکم شد. رهبران کلیساها اهمیت بسیاری برای هریک از اسقفان قائل شدند و آنان را تضمین‌کنندۀ وثوق انجیل در کلیساهای خود دانستند، تا جایی که در حدود 200م، اسقفان وارث رسولان انگاشته شدند. این را می‌توان از برخی رساله‌های عهد جدید و همچنین از نامه‌های ایگناتیوس قدیس در پایان سدۀ 1 و آغاز سدۀ 2م دریافت. ایگناتیوس انطاکی، کمی پس از 100م، به جایگاه یگانۀ اسقف در آسیای صغیر، به منزلۀ کانون وحدت، اشاره دارد. ایرِنائوس لیونی، در حدود 180م، از «جانشینان رسولان» در مناطق بزرگ مسیحی‌نشین سخن گفته است که تضمین‌کنندۀ حقیقت و استمرار دین‌اند. کوپریانوس کارتاژی (د 258م) دو واژۀ «اسقف» و «رسول» را به جای یکدیگر به کار برده است.
در نتیجۀ این رویکردها بود که اسقفان جانشینان رسولان دانسته شدند و جایگاهی محوری در انجام وظایف دینی مسیحی یافتند. به این ترتیب، اسقف مسئولیتهای رسول را برعهده گرفت و همۀ مراتب کلیسایی دیگر پیرو او شدند. اسقف در سدۀ 2م مسئول سعادت معنوی پیروانش بود، آیینهای نیایش و مناسک را هدایت می‌کرد، تعمید می‌داد، عشای ربانی را برگزار می‌کرد، درجه و عنوان روحانی می‌داد، گناهان را می‌بخشید، امور مالی را اداره می‌کرد و به حل اختلافها می‌پرداخت. او حتى کسانی دیگر را به درجۀ اسقفی می‌رسانْد. در شوراهای دینی مسیحی، افزون بر اسقفان، حضور مشایخ، شمّاسان و حتى اشراف غیردینیار نیز امکان‌پذیر بود، اما شوراها اساساً محل گردهمایی اسقفان بود. در این تحولات، اسقف جایگاه مدیریتی نیز یافت و مسئولیتهایی که در آغاز، به مشایخ واگذار می‌شد، به او سپرده شد. رساله‌های ایگناتیوس انطاکی گواه بر آن است که اسقفان ادارۀ مالی جوامع مسیحی آغازین را در اختیار داشتند. تا اواخر سدۀ 2م، اسقفان که از پیش، مرجعیت دینی و حقوقی را در دست گرفته بودند، اختیار اموال را نیز به دست آوردند و کم‌کم سلطۀ ایشان همه‌جانبه شد. با رسمیت یافتن دین مسیحی در سدۀ 4م، اسقف نه‌تنها رهبر کلیسا به شمار آمد، بلکه در امور غیردینی هم شخصیتی مهم شد.
در سدۀ 4م، سلسله‌مراتبی در جامعۀ اسقفی شکل گرفت و رده‌های بَطریَرکها (پاتریارکها)، مَطرانها ــ که اسقف اعظم (ه‌ م) نیز خوانده می‌شدند ــ و اسقفها سامان گرفتند. در سده‌های میانه، نظام تفویض وظایفْ سامانی افزون یافت و دستگاه دیوانیِ کلیسایی پدید آمد و سلسله‌مراتب پیچیده‌ای از مقامات زیردست در خدمت اسقفان قرار گرفت. در این فرایند، اسقفان در دولتهای سده‌های میانه نیز نقش مؤثری یافتند و این‌گونه فعالیتها سبب اخلال در انجام وظایفشان، به منزلۀ رهبران کلیسا، شد.
در دوران جنبش اصلاح دینی، برخی از کلیساهای پُرتِستانْ منصب اسقفی را رد کردند، زیرا این منصب در سده‌های میانه آن‌چنان قدرت مدنی و دنیوی گسترده‌ای یافته بود که صفای معنوی را به خطر می‌انداخت. افزون بر این، آنان هیچ مبنایی برای این منصب در عهد جدید نمی‌دیدند. در جنبش وحدت مسیحیت سدۀ 20م، نظام اسقفی برای کلیساهای خواهان وحدت معضلی بود. امروزه، نظام اسقفی برای کلیسا در نظر عده‌ای ضروری، به باور برخی دیگر مفید، و در نظر گروهی نه ضروری و نه مفید است. با این همه، بیشترِ مسیحیان می‌پذیرند که اسقف، با توجه به ریشۀ یونانی این واژه به معنای ناظر، برای کلیسا دارای اهمیت اساسی است؛ ولی آنان دربارۀ وظایف این «ناظر» اختلاف نظر دارند.

مآخذ

EA, 2006 (under «episcopacy», «bishop»);
EB, 2008 (under «episcopacy», «bishop»);
Encyclopedia International, Grolier Inc., New York etc., 1974 (under «episcopate»);
ERE ;
GSE (under «bishop»).

بخش ادیان، اساطیر و عرفان

اسم الکتاب : دانشنامه ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1096
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست