responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه فرهنگ مردم ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 2  صفحة : 240

پنجه مریم


نویسنده (ها) :
سکینه برجی
آخرین بروز رسانی :
یکشنبه 15 دی 1398
تاریخچه مقاله

پَنْجۀ مَرْیَم، گیاهی زیبا و خوش‌بو با کاربردهای درمانی و آیینی در فرهنگ مردم ایران.

پنجۀ مریم گیاهی است علفی و چندساله با غدۀ زیرزمینی بزرگ و برگهای پهن و قلبی‌شکل و دندانه‌دار که به این گیاه ظاهری زیبا بخشیده است (میرحیدر، 208؛ زرگری، 283). پراکنش جغرافیایی پنجۀ مریم به حالت وحشی و خودرو در ایران، در جنگلها، شکاف سنگهای دامنه‌های کوهستانی نواحی شمالی ایران، مخصوصاً در اطراف بندر گز است (جزایری، 3 / 147؛ سلطانی، 2 / 423؛ عماد، 33). در منابع طبی و گیاهی و واژه‌نامه‌ها، از این گیاه با نامهای متعدد و متنوعی یاد شده است؛ ازجمله: بخور مریم، شجرۀ مریم، چنگ مریم، آذربو، عرطنیثا، گل‌ نگونسار، خبزالمشایخ، سیکلامِن، سیکلمه و گل سیکلمه (غسانی، 200، 344؛ انطاکی، 1 / 69؛ جزایری، همانجا؛ اعلم، 117؛ گل‌گلاب، 253؛ سلطانی، 2 / 424؛ برهان … ، که ذیل 3 نام فارسی آن نوشته است: «گیاهی است به‌غایت خوش‌بوی که به پنج انگشت ماند و آتش‌پرستان به وقت ستایش و پرستش آتش، بر دست گیرند»، 1 / 241، 2 / 666، 3 / 1256). همچنین در منابع، چنین آمده است که حضرت مریم به هنگام درد در زادن عیسى (ع)، بر گیاه
خبزالمشایخ چنگ و پنجه افکند و این گیاه در اثر پنجۀ مریم به صورت 5 انگشت درآمد؛ ازاین‌رو، در فارسی آن را پنجۀ مریم، چنگ مریم، شجرۀ مریم و بخور مریم نامیده‌اند (نک‌ : همان، ذیل واژه‌ها؛ نیز نک‌ : ه‌ د، مریم). زریاب به نقل از مایرهف در شرح اسماء عقار می‌نویسد: «شجرۀ مریم را به گیاهان متعدد اطلاق کرده‌اند، ازجمله سیکلامن و پارثنیوم». وی می‌افزاید: «پارثنیوم در یونانی دوشیزگی و عَذرابودن را می‌رساند و با نام مریم متناسب است» (ص 368).
در طب قدیم طبیعت گیاه پنجۀ مریم گرم و خشک، و به سبب داشتن خواص طبی گوناگون، برای درمان بسیاری از بیماریها جایز دانسته شده است (رازی، 57؛ حاجی زین‌عطار، 54). ابن‌سینا (1 / 661، 3 / 261) عرطنیثا یا آذربو را بخور مریم معرفی می‌کند و بخور مریم را بُرَنده و گدازنده می‌داند که باعث عطش می‌شود و تسکین‌دهندۀ سکسکه است و همچنین ریشۀ آن به‌صورت خوراکی، پادزهر سمهای کشنده، و ضماد آب‌پز آن درمان گزیدگیها ست و خوردن آب آن سبب سقط جنین می‌شود و ازاین‌رو، مصرف آن برای زن آبستن توصیه نمی‌شده است (نیز نک‌ : ابومنصور، 59؛ عقیلی، 544؛ غسانی ترکمانی، 18). در اختیارات بدیعی نیز این گیاه بُرنده، تحلیل‌کننده و بازکنندۀ ادرار و حیض معرفی شده است که بچۀ مرده و زنده را خارج (سقط) می‌کند و آشامیدن آن به همراه شراب، نافع احوال زهرخوردگان است (حاجی زین‌عطار، همانجا). عقیلی (همانجا) نوشته است: شجرۀ مریم برای زکام سرد سودمند، و برای فرودآمدن آب در چشم مفید است و مالیدن آن برای رفع بواسیر و بهق (لک و پیس) و زخمها و همچنین برای از میان بردن گوشت زائد مؤثر است. برخی نیز سرمۀ آن را با عسل برای آب‌ریزش چشم مفید می‌دانند و چکاندن آن در بینی را باعث پاک‌کردن مغز و سر معرفی کرده‌اند (غسانی ترکمانی، همانجا). در طب طبیعی ضماد بخور مریم با آب پیاز و زهرۀ گاو و مالیدن آن برای گشودن خون بواسیر، مفید معرفی شده است (شریف، 108- 109).
ارتباط این گیاه با حضرت مریم، تقدس خاصی به آن بخشیده و نقش و خواص دارویی آن در طب مردمی و باور به قدرت بسیار آن به‌ویژه در تسهیل وضع حمل، اعتبار بالایی به این گیاه داده است. عوام باور دارند که وقتی حضرت مریم درد زایمان گرفت، در بیابان چیزی نیافت تا به آن تکیه کند؛ به‌ناچار چنگ زد و گیاهی را که امروزه پنجۀ مریم نام دارد، گرفت و آن‌قدر در دست خود فشرد تا حضرت عیسى (ع) از او زاده شد (شکورزاده، 134، حاشیۀ 2). به گزارش دانلدسن، محقق فولکلور ایران (ص 27)، سبب نام‌گذاری گیاه سیکلامن به پنجۀ مریم نیز از همین رو ست.
جیمز هال نیز در فرهنگ نگاره‌ای نمادها، گل سیکلامن را وقف مریم عذرا دانسته است و نقطۀ قرمز وسط آن را دلالت بر اندوههای او می‌داند (ص 282). بسیاری هم می‌گویند که چوب پنجۀ مریم را از اطراف مکه می‌آورند (صفی‌نژاد، 413). در طبابتهای قدیم و با سابقۀ ایرانی، در سخت‌زاییها بردن نام مریم مددکار مادر بود و توسل به نام او در وضع حمل مؤثر واقع می‌شد؛ چنان‌ که در بسیاری از جاهای ایران، مثلاً در لرستان این گیاه را برای سهولت زایمان، کنار زن قرار می‌دادند (عسکری‌عالم، 2 / 123) و در برخی جاها، اسفند مریم به کار می‌برده‌اند (هدایت، 475). در بویراحمد قابله برای تسریع زایمان، موهای زائو را می‌گرفت و به دور دست می‌پیچاند و با فشاری می‌کشید و در همین حال با تکرار نام مریم، صریحاً از او یاد می‌کرد و از او مدد می‌خواست (عناصری، 115)، و یا در جهرم برای کمک به تولد نوزاد، سورۀ مریم خوانده می‌شد (طوفان، 138). اعمال مشابهی در دیگر نقاط ایران ازجمله خراسان (شکورزاده، 134)، شاهرود (شریعت‌زاده، 251)، قزوین (ورجاوند، 2 / 928؛ گلریز، 364- 365)، اقلید (خیراندیش، 359)، اردکان (طباطبایی، 356)، سیرجان (بختیاری، 272)، طالب‌آباد (صفی‌نژاد، همانجا)، و جهرم (طوفان، همانجا) برای کمک به تسریع و التیام درد زایمان صورت می‌گیرد.
در طب مردمی و مجموعۀ دستورها و قواعد آن، استفاده از گیاه پنجۀ مریم بسیار مرسوم بوده است. به‌عنوان مثال، برای آنکه درد زایمان کم شود و زائو به‌راحتی بچه را به دنیا بیاورد، گیاه پنجۀ مریم را در آب می‌انداختند و گمان می‌کردند که هر موقع پنجۀ مریم در آب خیس بخورد و از هم بازشود (شکورزاده، همانجا)، زائو فارغ می‌شود (شریعت‌زاده، همانجا).
از دیگر مصادیق بارز حضور پنجۀ مریم در فرهنگ مردم، نقش آن در اصطلاحاتی است که با آن ساخته شده است. برای مثال، مردم لرستان تمثیل «چی‌چنگ مریم، ره‌گشای کاره» (= چنگ مریم گره‌گشای کار است) را برای کسانی به کار می‌برند که وجودشان باعث سهولت در کارهای دشوار می‌شود. این‌گونه افراد را به کنایه «چنگ مریم» می‌گویند (عسکری‌عالم، همانجا).
گاه این طبابتها با برخی از برخوردهای سحرآمیز همراه می‌شده است. هانری ماسه یکی از روشهای سحرآمیز محبت را گل پنجۀ مریم می‌داند؛ چنان‌که آن را در آب می‌گذارند و شوهر از این آب به دامن لباس خود می‌زند و زن را مجبور به نوشیدن آن می‌کند (ص 39). یا در برخی موارد به همراه داشتن، و بر گردن و یا به بازو بستن آن ترفندی برای منع از آبستنی بوده است (اعلم، 119).
به گزارش مونس‌الدوله، ندیمۀ حرم‌سرای ناصرالدین شاه، مادر عروس ازجملۀ لوازمی که همراه سیسمونی می‌فرستاد، افزون بر یک کیسه بارهنگ، یک کیسه خاکشیر و نبات کوبیده، و یک کیسه اسفند، یک کیسه پنجۀ مریم هم بود که همه را در صندوق می‌گذاشت و به خانۀ داماد می‌فرستاد (ص 77). نویسندۀ کتاب از خشت تا خشت نیز از حضور گیاه پنجۀ مریم در مجموعۀ سیسمونی تازه‌عروسی که برای اولین‌بار حامله می‌شد، خبر می‌دهد (کتیرایی، 41). این رسم هنوز هم در برخی از جامعه‌های سنتی ایران معمول است.

مآخذ

ابن‌سینا، القانون، بیروت، 1987 م؛
ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقائق الادویة، به‌کوشش احمد بهمنیار، تهران، 1371 ش؛
اعلم، هوشنگ، جستارهایی در تاریخ علوم دورۀ اسلامی، تهران، 1381 ش؛
انطاکی، داوود، تذکرة‌ اولی ‌الالباب، بیروت، المکتبة الثقافیه؛
بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛
برهان قاطع؛
جزایری، غیاث‌الدین، زبان خوراکیها، تهران، 1391 ش؛
حاجی‌زین‌عطار، علی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، به کوشش محمدتقی میر، تهران، 1371 ش؛
خیراندیش، مهدی، بِل بر بلندای فارس، شیراز، 1389 ش؛
رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاری‌پور، تهران، 1384 ش؛
زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، 1347 ش؛
زریاب، عباس، حاشیه بر الصیدنۀ ابوریحان بیرونی، به کوشش همو، تهران، 1370 ش؛
سلطانی، ابوالقاسم، دایرةالمعارف طب سنتی، تهران، 1384 ش؛
شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛
شریف، محمدمهدی، زاد المسافرین، تهران، 1387 ش؛
شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران،1363 ش؛
صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، 1345 ش؛
طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛
طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز، 1381 ش؛
عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1387 ش؛
عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، تهران، 1371 ش؛
عماد، مهدی، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آنها، تهران، 1379 ش؛
عناصری، جابر، تجلی دوازده ماه در آیینۀ اساطیر و فرهنگ عامۀ ایران، مرند، 1374 ش؛
غسانی، ابوالقاسم، حدیقة الازهار فی ماهیة العشب و العقار، به کوشش محمد عربی خطابی، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛
غسانی‌ترکمانی، یوسف، المعتمد فی الادویة المفردة، به‌کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛
کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛
گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب‌الجنة قزوین، تهران، 1337 ش؛
گل‌گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، 1326 ش؛
مونس‌الدوله، خاطرات، به‌ کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛
میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، 1373 ش؛
ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، 1377 ش؛
هال، جیمز، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، 1380 ش؛
هدایت، صادق، «فولکلور یا فرهنگ توده»، نوشته‌های پراکنده، تهران، 1344 ش؛
نیز:

Donaldson, B. A., The Wild Rue, London, 1938;
Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.

سکینه برجی

اسم الکتاب : دانشنامه فرهنگ مردم ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 2  صفحة : 240
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست