آخرین بروز رسانی : سه شنبه
5 آذر 1398 تاریخچه مقاله
آبْسَنْجی، سنجش آب بر طبق
مقررات عرفی مخصوص كه از روزگاران كهن در ایران به دو شكل سنجش حجمی
و سنجش زمانی متداول است. نظام این سنجشها در مناطق كمآب پیچیده
است و هر قدر از مناطق خشك شرقی كشور بهسوی غربِ نسبتاً پرباران پیش
رویم، از اهمیت این نظام كاسته میشود.
سنجش حجمی
سنجش حجمی آب در مناطق كمآب به
اشكال گوناگون دیده میشود. در برخی نقاط ایران ازجمله
اطراف تهران مقدار آب را با «سنگ» میسنجند. بنابر تعریف مقنّیان،
یك سنگ آب مقدار آبی است كه بتواند با حركت آرام از دهانهای به
اندازۀ یك آجر محلی با سرعتی معادل ۱۵ قدم در دقیقه
در جویی لایروبیشده حركت كند. در گذشته، برای
اندازهگیری، محل مناسب و بدون شیبی را در نزدیك
مظهر قنات برمیگزیدند و حدود ۱۰۰ متر از آن را لایروبی
و آماده میكردند؛ سپس آجرهای قدیمی محلی (آجرهای
قدیمی شهر ری دارای ابعاد ۲۰×۲۰
سانتیمتر برابر با ۴۰۰ سانتیمتر مربع) را بهگونۀ افقی
در كفِ جوی قرار میدادند. بعد برای تعیین هر سنگِ
آب دو آجر به گونۀ عمودی در طرفین آجر افقی میگذاشتند و آجری
نیز به گونۀ افقی به صورت سقف روی آن مینهادند و اطراف آن را میبستند.
درنتیجه مقدار آبی كه بدون فشار و آزادانه از این مجرا عبور میكرد،
اگر سرعتی برابر با ۱۵ قدم در دقیقه داشت، یك سنگ
آب شمرده میشد. برای اندازهگیری سرعت، از نقطۀ
قراردادن آجر، ۱۵ قدم در جهت مسیر آب قدمشماری، و علامتگذاری
میكردند. سپس پرهای كاه، گُل، سبزه یا برگی را بهعنوان
نشانه در آب میانداختند تا با سرعت آب حرکت کند. آنگاه زمانِ آغازِ حركت
را ثبت میكردند و پس از یك دقیقه نقطهای را كه نشانه
بدانجا میرسید، علامت میگذاردند. اگر فاصلۀ دو
نقطۀ علامتگذاری شده كمتر از ۱۵ قدم بود، مقدار آب كمتر از
یك سنگ، و اگر بیشتر از ۱۵ قدم بود، بیش از یك
سنگ شمرده میشد.
در این اندازهگیری
اگر طول هر قدم را برابر با یك متر (۱۰۰ سانتیمتر)
در نظر بگیریم، حجم یك سنگ آب در هر ثانیه ۱۰
لیتر میشود:
هرگاه مقدار آب منبعِ آبدهی بسیار
بود، برای اندازهگیری آن آجرهای متعددی در محل
اندازهگیری قرار میدادند و با عبور آب از دهانهها شمار سنگِ
آب را مشخص میكردند. بعدها برای «سنگ كردن»، تختهای به نام
«دَهَنه» میساختند و در محل موردنظر در كف جوی لایروبیشده
و بدون شیب قرار میدادند و اطراف آن را میبستند تا آب آزادانه
فقط از درون دهنه عبور كند. بعد دهانه و ارتفاع آب را اندازه میگرفتند.
مثلاً اگر پهنای دهانۀ چوبی ۶۰ سانتیمتر، ارتفاع آب ۲۰
سانتیمتر، و سرعت ۱۵ قدم در هر دقیقه بود، مقدار آب چنین
محاسبه میشد:
اندازهگیریِ سنگِ آب به شیوۀ یادشده
چندان دقیق نبود و اهمیت چندانی هم به دقت آن داده نمیشد
و بهسبب همین عدم دقت، اكنون اندازۀ سنگ آب را بین
۱۰ تا ۱۴ لیتر در ثانیه محاسبه میكنند،
زیرا در گذشته محاسبۀ سنگِ آب به طول قدمها، و طول قدمها هم به طول قد افراد قدمكننده بستگی
داشت.
اجزاء سنگ آب
مقنیان آگاه، هر سنگ آب را برابر
با ۴۰ سیر محاسبه میكردند. روش اندازهگیری
بدین ترتیب بود كه سطح آجرهای عمودی دهانۀ عبورِ
یك سنگِ آب را كه بر روی آجرهای افقی قرار داشت، ابتدا به
۴ قسمت مساوی تقسیم میكردند، سپس هریك از این
۴ قسمت را به ۱۰ قسمت مساوی منقسم میساختند و هر
قسمت را یك سیر میشمردند كه برابر با ۱۰ سانتیمتر
مربع در طول ۱۵ قدم در دقیقه بود. در اندازهگیریِ
سنتی اگر آب در سطح شیبدار و با سرعت حركت میكرد، توجهی
به ۱۵ قدم در دقیقه نداشتند. تنها سطح مقطع آب را اندازهگیری
میكردند و هر ۱۰ سیر (یكچهارم آجر) را برابر با یك
سنگ میدانستند، ولی اگر آب در حال ریزش بود، سطح مقطع هر سنگ
آب را برابر با ۲۵سانتیمتر مربع (۵ / ۲ سیر)
محاسبه میكردند و فقط این اندازهها را در مقطع دهانۀ آب در
نظر میگرفتند (صفینژاد، نظامها ... ،
۱۲۴-۱۲۷).
هماهنگكردن مدار گردش آب
گاهی نهر آبی از بههمپیوستن
آب چندین قنات با مقدار حجم نابرابر و «مدار گردش» ناهماهنگ تشكیل میگردید،
ولی مالكیت هریك از منابع آبدهی براساس حقابه در طول
مدار، شكل عرفی به خود میگرفت و مبادله میشد. در این
صورت بهسبب مشتركبودن نهر و استفادۀ مشترك از آن، لازم میشد كه
مدارهای ناهماهنگ بر اساسی سنجیده، به هم تبدیل شود و
هماهنگ گردد. در این تبدیل چنین عمل میكردند:
مثلاً در جنوب تهران، در شمال غربی
شهر ری از به هم پیوستن ۳ قنات كه سنگ آب و مدار گردش آب آنها
مختلف بود، نهر واحدی به وجود میآمد (این نهر چندسالی
است كه خشك شده است). خردهمالكان هریك از این ۳ قنات برای
بهرهگیری از حقابۀ عرفی، مقدار حجمی (سنگ آب) و مدار گردش مختلف را در نهر واحد
چنین میسنجیدند:
قناتِ الف (حضرتی یا الیمان):
دارای ۶ سنگ آب و مدار گردش ۶ شبانهروز (۱۴۴
ساعت) یكبار. مقدار حجمی و مدار گردش آب دو قنات دیگر را با این
قنات میسنجیدند و منطبق میكردند.
قناتِ ب (اكبرآباد): دارای
۱۳ / ۲ سنگ آب و مدار گردش ۸ شبانهروز
(۱۹۲ ساعت) یكبار. در تبدیل مقدار آب و مدار گردش
آب این قنات به مقدار آب و مدار گردش آب قنات الف چنین عمل میكردند:
قناتِ ج (مِلْكی): دارای
۶۶ / ۳ سنگ آب و مدار گردش ۵ شبانهروز
(۱۲۰ ساعت) یكبار. برای تبدیل مقدار آب و
مدار گردش آب این قنات به قنات الف چنین عمل میكردند:
سنجش و محاسبۀ آب ۳
قنات و نسبت بهرهگیری آنها از نهر واحد در جدول ۱ نشان داده
شده است.
سنجش و جدایی دو منبع آبدهی
در نهر مشترك
اگر چند منبع آبدهی دارای
نهر مشترك دائمی، ولی در مقدار آب و مدار گردش ناهماهنگی میبود،
براساس ضوابطی آنها را به هم تبدیل میکردند و از آن بهره میگرفتند،
ولی گاهی در فصول گرم در بسیاری از روستاها و حاشیۀ
شهرها، علاوه بر حقابۀ سنتی احتیاج به آب اضافی نیز بود كه منبع آب
اضافی در محل مورد استفاده دارای نهر مستقلی نبود. ازاینرو،
آب نهر موقتی و اضافی را در محلی به مجرای آب نخست میافزودند
و پس از طی مسافتی آن دو را از هم جدا میكردند و در دو قسمت از
آن بهره میگرفتند. برای این جدایی، سهمبران مجبور
بودند به اندازهگیری حجمی مستقل هر آب در محل جدایی
بپردازند. محل اندازهگیری و جدایی دو آب را «سرنیاره»
(نییاره)، و مشخصكنندۀ مقدار هر آب را «نیاره» یا «بَجَن» مینامیدند
(صفینژاد، نظامها، ۱۲۷، ۱۳۳).
نیاره كردن
گاهی بنابر نیاز و با
موافقت صاحبان یك جوی (نهر اصلی)، آب جویی دیگر
(نهر فرعی) را بدان میافزایند (آب روی آب انداختن) و پساز
طی مسافتی در نهر اصلی (نهر مشترك موقتی) دوباره آن را
جدا و مستقل میكنند. برای اینكه مقدار آبی كه از نهر
مشترك جدا میشود، دقیقاً مساوی با مقدار آبی باشد كه به
نهر اصلی افزوده شده، نوعی اندازهگیری معمول است كه آن
را «نیارهكردن» مینامند. روش كار این است: اندكی پایینتر
از جایی كه نهر فرعی از نهر مشترك جدا میشود، مقدار آب
نهر اصلی را (پیش از افزودن نهر فرعی بدان) با گذاشتن علامتی
بر روی جسمی ثابت مانند سنگِ جدار نهر یا ریشۀ درخت یا
میلهای (نیاره) كه در نهر فرو میبرند، مشخص میكنند.
آشكار است كه پساز افزودن آب نهر فرعی به نهر اصلی سطح آب بالاتر از
علامت میآید؛ آنگاه آنقدر از آب نهر مشترك در جوی فرعی
(جدا شده از نهر مشترك) روان میسازند كه سطح آب در نهر اصلی دوباره
به مقابل علامت نیاره برسد؛ طرفین تا پایان كار به دقت مقدار آب
نیاره را زیرنظر دارند تا آب اصلی كم یا زیاد نشود
(همان، ۱۳۳-۱۳۴).
سنجشهای حجمی مقسمی
در سنجشهای حجمی آب مناطقی
از ایران سنجش «حجمی مقسمی» رواج دارد؛ بدینترتیب
كه اگر نهر آبی به چند مزرعه، ده، یا منطقه تعلق داشته باشد، یا
به سبب حجم زیاد، لازم شود كه آب دو یا چند قسمت گردد، در نقاط مشخصی
در طول نهر مقسمهای سنگی یا چوبی در عرض بستر آب قرار میدهند
كه حجم آب به قسمتهای برابر یا نابرابر، براساس سهم حقابهبران تقسیم
شود و ازآنپس هر شاخه، نهر یا جوی مستقلی را تشكیل دهد
كه ممكن است خود مجدداً به قسمتهای كوچكتری تقسیم گردد. این
تقسیمات در طومار سنتی آبیاری مشخص میگردد و میرابان
بر این تقسیمبندیها نظارت دارند.
در مقسمهای بزرگ در نزدیكی
محل تقسیم آب، بستر نهر عریض میشود تا از فشار و سرعت آب كاسته
گردد. در این محل كف بستر مسیر را صاف و هموار میكنند تا آب با
فشار عادی جریان یابد؛ سپس مقسم را سر راه آن بنا میكنند.
مقسم عبارت از محلهای عبور آب است
كه بهدقت با درازا، پهنا و بلندی مشخصی براساس سهم حقابهبران محلهای
مختلف بنا شده است. در اردستان این تقسیمبندی را «فُرْزهبندی»
و هر قسمت را یك «فرزه» آب مینامند. در شهر اردستان آب اصلی
مصرفی محلات و بازار به ۲۰ فرزه تقسیم میشود و در
۴ جوی به نسبت نامساوی ۳، ۶، ۴ و ۷
فرزه به سوی مناطق چهارگانۀ شهر جریان مییابد (همان، ۶۹).
در تفرش اینگونه مقسمها را
«مقسمهای ناودانی» مینامند. مثلاً آب قنات به نسبت حجمی
خود در محل مشخصی به ۲، ۳ یا ۴ ناودان تقسیم
میشود و هر ناودان جوی مستقلی است كه دارای چندین
«ناو» آب است. ناو به مقدار آبی اطلاق میشود كه بتواند یك كَرت
را به خوبی سیراب كند (همان، ۲۱۶،
۲۵۶).
مشهورترین و بزرگترین
مقسمهای آب ایران در زایندهرود اصفهان دیده میشود
كه شكل سهمبندی و اجزاء آن در محلهای مختلف طول رودخانه در طومار
مشهور به طومار شیخ بهایی (نک : جم ( به تفصیل بیان
شده است.
نوع دیگری از سنجش حجمی
آب در روستاهای اطراف یزد رواج دارد. در روستای سرچشمۀ زارْچ
یزد این اندازهگیری با ابزاری به نام پَرْگال سنجیده
میشود. پرگال ابزاری است چوبی یا برنجی با دو ضلع
مُدرّج كه از یك طرف به یكدیگر متصلاند و به هنگام اندازهگیری
دو ضلع نسبت به هم به حالت عمودی و افقی قرار میگیرند.
ضلع افقی را اصطلاحاً دهنه، و ضلع دیگر را عمق یا ارتفاع میگویند.
درجات تقسیمبندیشده چنان است كه هر ضلع از دیگری كاملاً
مشخص است.
محل اندازهگیری در حدود
۱۰۰ متریِ مظهر قنات و در سطحی بدون شیب است.
در این محل یك بندِ كوچكِ موقتی غیرقابل نفوذ ایجاد
میكنند بهگونهای كه آب در پشت بند جمع شود و از بالای آن سرریز
كند. در این حالت ضلعِ دهنۀ پرگال را روی سطح صاف بند قرار میدهند، بهطوریكه
ضلع عمق عمود بر آن واقع شود. با درنظرگرفتن درجات اضلاع و زاویۀ ریزش
آب، مقدار حجمی آب را مشخص میكنند. مثلاً اگر ضلع دهنه
۶۰ سانتیمتر و ضلع عمودی یك سانتیمتر باشد
و زاویۀ ریزش آب از سطح ارتفاع بند °۱۵ تا °۲۰ را
نشان دهد، بهطوریكه اگر دست را زیر قوس ریزش آبشارمانند
ببرند، دست خیس نشود، آن را برابر با ۶۰ قفیز آب میدانند،
یعنی مقدار آبی که قادر است در هر شبانهروز ۶۰ قفیز
زمین (۷۶۰‘۵۹=۶۰×۹۹۶
ذرع مربع) را آبیاری كند. در اندازهگیریهای حجمی
در زارچ همواره اندازۀ ضلع عمودی (عمق یا ارتفاع) را ثابت و ضلع دهنه را متغیر
میگیرند، درصورتیكه در تفت یزد اندازۀ ضلع
دهنه ثابت است. پرگالهای تفت دو نوعاند: یك نوع با ضلع دهنۀ
۲۰ واحدی و نوع دیگر با ضلع دهنۀ
۳۰ واحدی. ارتفاع آب را با ضلع عمودی، بدون بستن بند و در
جویی بدون شیب، اندازه میگیرند. آگاهان با
درنظرگرفتن اعداد دو ضلع پرگال و ضرایبی، مقدار حجمی آب را
برحسب قفیز معین میكنند.
در حومۀ جنوبی
شهر قم نوع دیگری از سنجش حجمی آب متداول است. رودخانۀ قم در
طول مسیرش به سوی شهر و دریاچۀ حوض سلطان
۱۱ منطقه را توسط ۱۱ نهر مستقل با حقابههای معین
مشروب میکند. کل زمینهای زراعی حومۀ جنوبی
شهر قم را در گذشته ۱۵۰‘۹ خروار بذرافشان (هر خروار
۱۰۰ من ۳ کیلویی) محاسبه میکنند
و برای آببردار زمین، برای هر ۳۰ خروار بذرافشان
۱۰۰ سهم (هر ۳۰ من زمین یک سهم) آب و
در مجموع ۵۰۰‘۳۰ سهم آب درنظر میگیرند
و ۵۰۰‘۲ سهم آب هم برای شرب و نیازهای
شهر قم محاسبه میشود و جمعاً آب رودخانۀ قم جنوبی
به ۳۳ هزار سهم تقسیم میگردد.
شیوۀ سنجش حجمی
آن بدین شکل است که در طول بستر رودخانه حدود ۱۰ متر مانده به
محل انشعاب اولین نهر فرعی (نهر تولیت) بستر رودخانه را کاملاً
صاف و تراز میکنند و دیوارههای دو طرف محل تراز را عمودی
میسازند؛ سپس پهنای رودخانه را با نخی به ۳۳ قسمت
مساوی تقسیم کرده، اندازۀ هر قسمت را با گرهی مشخص، و
فاصلۀ بین هر دو گره را ۰۰۰‘۱ سهم آب محاسبه میکنند.
این محل توزیع آب را محلیان «وَزْع» مینامند.
زمینهای زراعی اولین
نهر با ۱۵۰ خروار بذرپاش دارای ۵۰۰ سهم
حقابه است (نیمگره) که پس از محاسبه و اندازهگیری حقابه در
محل وزع از حدود ۱۵ متری آن نهر فرعی منشعب میگردد
و ۵۰۰‘۳۲ سهم باقیمانده در رودخانه تا محل
وزع دوم (نهر براسون = براستان) جریان مییابد. در محل نهر دوم
شیوۀ اندازهگیری مانند نهر اول است، با این تفاوت که
۵ / ۳۲ گره (۵۰۰‘۳۲ سهم) آب در
رودخانه جریان دارد. در اینجا مقدار حقابۀ نهر دوم را که
۲۰۰‘ ۳ سهم (۲ / ۳ گره) است، از آن جدا میکنند
و بقیۀ آب که ۳۰۰‘۲۹ سهم (۳ /
۲۹ گره) است، در مجرای رودخانه جریان مییابد
و به همین شیوه نهرهای نهگانه پس از ۲ نهر نخستین
هرکدام در مسیر بستر، حقابۀ خود را دریافت میدارند و باقیماندۀ آن که
۵۰۰‘۲ سهم (۵ / ۲ گره) است، به شهر قم میرسد.
هریک از ۱۱ نهر مسیر
رودخانه دارای مدار گردش آب ویژه و تقسیمات جداگانهای
است؛ در سالهای کمآبی نیز مقررات ویژهای برای
سنجش آب در نهرها حاکم است. بدینترتیب که در گذشته در سالهای
کمآبی حجم حقابۀ هر نهر را به حدود نصف تقلیل میدادند و مُهری بر دیوارۀ عبور آب
از نهر میزدند که حجم آب نبایستی از قسمت انتهایی
مهر بالاتر بیاید و ۲۲ نفر نماینده (هر نهر دو نفر)
بر این کار نظارت داشتند. این نظارت ۴ تا ۵ ماه ادامه
داشت. این جمع را «هیئت زارعین قم» مینامیدند.
اکنون محل وزع و دریچههای مقسم نهرها را به شیوۀ جدیدی
با سنگ و سیمان ساختهاند.
سنجش زمانی آب
كهنترین نظام سنجش آب در ایران
را «مدار گردش آب»، یا «دور گردشی آب» مینامند. مدار گردش آب
عبارت است از فاصلۀ زمانی میان دو نوبت آبیاری براساس حقابۀ محلی
كه در نقاط مختلف ایران از كمتر از یك هفته تا بیشتر از دو هفته
یكبار است. اساس «مدارگردش آب» مبتنی بر امكانات و نخستین نیازهای
محلی است و جنبۀ عرفی دارد. رویدادهای تاریخی در بسیاری
از مناطق ایران پیوسته در تغییر این نظامها مؤثر
بوده، و فاصلۀ زمانی مدار گردش آب را دستخوش نوسان كرده است.
در بسیاری از روستاهای
ایران حد مطلوب مدار گردش آب براساس ۱۲ شبانهروز یكبار
شكل گرفته است، زیرا این فاصلۀ زمانی حد مطلوبی است
برای آبیاری گندم و جو كه در ایران به كشت آن اهمیت
زیادی داده میشود.
تا قبل از اصلاحات ارضی كه نظامهای
زراعی سنتی جمعی مانند «بنه»ها، «صحرا»ها، و «هراسه»ها به قدرت
و شكل نخستین خود باقی بود و تغییری در آنها پدید
نیامده بود، به مناسبت وسعتِ نسبی كشتِ جمعی، سنجش آب موردنیاز
آنها براساس شبانهروز شكل گرفته بود و حتى همکاری در آبیاری و
كشت و داشت و برداشت نیز مبتنی بر ضوابطی بود كه براساس شبانهروز
تنظیم شده، و تكامل یافته بود. قلمرو این واحدها در شرقِ خطِ
همباران ۳۰۰ میلیمتر بود (نك : ه د، بنه).
واحد مدار گردش آب در تمامی ایران
شبانهروز است كه خود دارای نظامهای متعدد سنجش آب است. این
نظامهای سنتی سنجش آب بنابر مقتضیات جغرافیایی
اشكال گوناگونی یافته است: سنجشهای زمانی شبانهروزی،
و سنجشهای زمانی طاق آب.
الف ـ سنجشهای زمانی شبانهروزی
در منطقۀ كویری
ایران به سبب بلند و كوتاه شدن طول مدت شبانهروز در فصول مختلف سال، نظام
سنجش زمانی نیز متغیر است. در «خور» مدارگردش آب براساس
۱۴ شبانهروز یكبار تعیین شده است. هر شبانهروز
را به ۴ «نیمروز» برابر با ۲۴۰ فنجان تقسیم میكنند.
نیمروز صبح با طلوع خورشید
آغاز میشود و طول مدت آن همیشه ثابت و برابر با ۶۴ فنجان
است. نیمروز ایواره پس از نیمروز صبح تا غروب آفتاب و طول مدت
آن متغیر است. نیمروز سرشب از غروب آفتاب شروع میشود و طول مدت
آن همیشه ثابت و برابر با ۳۶ فنجان است. نیمروز آخر شب پس
از نیمروز سرشب تا طلوع آفتاب و طول مدت آن نیز متغیر است (صفینژاد،
نظامها، ۱۴۷- ۱۴۸).
مداربندی و آغاز سنجش مدار گردش
از ۳۶ روز بعد از عید (پنجم اردیبهشت) آغاز میشود
و هر حقابهبری در طول مدت یك سال شمسی ۲۶ نوبت
حقابه دارد (مدار گردش ۱۴ شبانهروز یكبار × ۲۶
نوبت آبیاری سال = ۳۶۴ روز). یك روز باقیمانده
و خردههای سال شمسی را محلیان برابر با ۵ نیمروز
محاسبه میكنند و این اضافات را برای جبران كمبودها، عقبماندگیها
و سایر نیازها درنظر میگیرند تا با شروع سال جدید
اشكالی در سنجش نیمروزها پدیدار نگردد (همان،
۱۵۰).
چنانكه اشاره شد، از ۴ نیمروز
شبانهروز، زمانِ نیمروزِ صبح و نیمروزِ سرِشب همیشه ثابت است و
دو نیمروز ایواره و آخر شب همیشه متغیر است، زیرا
با تغییرات نیمروز ایواره تغییرات طول روز، و
با تغییرات نیمروز آخر شب تغییرات طول شب در فصول
مختلف هماهنگ میشود و تغییرات این دو همیشه عكس یكدیگر
است. زمانی كه طول روزها بلند میشود، طولِ مدتِ نیمروزِ آخرِ
شب كوتاه، و زمانی كه شبها بلند میشود، طول مدت نیمروز ایواره
كوتاه میگردد، ولی در مجموع، طول مدت این دو نیمروز
برابر با ۱۴۰ فنجان است و ثابت میماند. اگر ۴ نیمروزِ
شبانهروز برابر بودند، طول زمانی هر نیمروز بایستی
۶۰ فنجان باشد.
در جدول ۲ هر شبانهروز
۲۴۰ فنجان و هر فنجان را از نظر زمـانی در سالهای
اخیر ۶ دقیقـه میگیرند (نك : سنجش پیـالهای
طاقآب، در همین مقاله). محلیان واحد سنجش زمانی دیگری
به نام «قُلّه» بهكار میبرند. هر قله را برابر با ۴ فنجان
(۲۴ دقیقه) و شبانهروز را برابر با ۶۰ قله محاسبه
میكنند. این سنجش فنجانی به شكل سنتی خود قبل از رواج
ساعت در بسیاری از مناطق شرقی ایران به كار برده میشد
(همان، ۱۵۶). این اندازهگیری همان سنجشی
است كه در سدۀ ۴ق / ۱۰م خوارزمی به شرح آن پرداخته است (ص
۲۳۶-۲۳۷).
گردش در مدار گردش آب: بنابر جهاتی
نوبتِ «هر ۱۴ شبانهروز یك بارِ» حقابهبران در نیمروزها
ثابت نیست؛ مثلاً در «خور» نوبتها در نیمروزها چنین گردش میكند:
اگر فردی سهم آبش در نیمروز صبح باشد، پس از ۱۴ روز ــ در
نوبت آبیاری مجدد ــ سهم آبش به نیمروز سرشب و در نوبت سوم آبیاری
به نیمروز ایواره (بعدازظهر)، و در نوبت چهارم به نیمروز آخر شب
تغییر مییابد (صفینژاد، نظامها،
۱۴۷- ۱۴۸).
درون نیمروزها ابتدا خردهمالكان
حقابهبر آب میگیرند و سپس آب در اختیار عمدهمالكان قرار میگیرد
و معمولاً در هر نیمروز بیش از یك عمدهمالك از آب استفاده نمیكند.
عمدهمالكان معمولاً كم و كسر آب خردهمالكان را تأمین میكنند. گاهی
كه پایان حقابۀ یك عمدهمالك در نیمروز به ظهر محلی، غروب، یا
طلوع خورشید ختم گردد، دیگر نیازی نیست كه میراب
به سنجش آب بپردازد، یا به اصطلاح فنجان بر آب نهد (همان،
۱۴۸-۱۶۴).
سنجش شبانهروزی آب در فَرُّخی،
دهی در همسایگی خور، براساس ۱۰ شبانهروز یكبار
است. در آنجا هم شبانهروز را به ۴ نیمروز تقسیم كردهاند، ولی
تقسیمات درونی آن با تقسیمات خور كاملاً متفاوت است (نك : جدول
۳).
مدار گردش آب در وانشان گلپایگان
براساس ۷ شبانهروز یكبار شكل گرفته، و هر شبانهروز به ۳ قسمت
مساوی صبح، عصر و شب تقسیم گردیده است كه هر قسمت را یك
«طاق» (طاق بزرگ برابر با ۷۲ پیاله) مینامند. گروههای
هم آب هر طاق به دو دستۀ زمانی ۳۶ پیالهای تقسیم شدهاند كه
آن را نیز طاق (طاق كوچك) مینامند. هر طاق كوچك دارای سرطاقی
است كه هماهنگكردن زمان آب حقابهبران (۴ ساعت) از وظایف او ست.
بنابراین، هر شبانهروز دارای ۶ سرطاق است و بر طول مدار گردش
آب كه ۷ شبانهروز است، ۴۲ سرطاق نظارت دارند و اشكالات احتمالی
را برطرف میكنند. واحدهای سنجش آب در وانشان چنین است:
مدار گردش آب ۷ شبانه
روز یکبار
شبانهروز
۳ طاق (بزرگ)
شبانهروز
۶ طاق (کوچک)
طاق (بزرگ)
۷۲ پیاله (پنگ)
طاق (کوچک) ۳۶
پیاله
پیاله
۶ دانگ
دانگ ۲ خط
درون پیاله با دو خط دقیقاً
به ۳ قسمت تقسیم شده كه هر قسمت مشخصكنندۀ دو دانگ آب
است. فواصل خطوط را مسگرهای محلی بهدقت سفید میكنند و
خط سفید قلع بر پیالۀ مسی قرمز رنگ كاملاً مشخص است. زمان كمتر از دو دانگ را سرطاق با
تخمین معین میكند.
دو طاق عصر و دو طاق شب دارای
ساعات متوالی است، ولی دو طاق صبح دارای زمان متوالی نیست،
زیرا ۵۰ پیالۀ آن در صبح و ۲۲ پیالۀ آن در
سرشب قرار دارد. مدت آبیاری هریك از حقابهبران در درون هر طاق
بزرگ با توافق سرطاقها، یا با نشانهای طبیعی چون سایۀ اشیاء
در روز، یا ستارگان در شب تعیین میشود. چون سرطاقها از
حقابۀ خود در پایان طاق آب استفاده میكنند، نیازی به
شمارش پیاله برای خود ندارند. اگر حقابهبری مقداری آب زیاد
آورد، آن را به سرطاق میسپرد و در مقابل اگر حقابهبری هم نیاز
به آب اضافی داشته باشد، آب لازم در اختیارش گذارده میشود و
هركدام در دفعات بعد به شكلی تسویهحساب میكنند (نك : جدول
۴).
بهسبب كوتاه و بلند شدن شب و روز در
فصول مختلف، طاق حقابهبران صبح، عصر و شب یعنی گروههای اول،
دوم و سوم، در هر نوبتِ گروهی آبیاری در شبانهروز، جابهجا میشود
و پس از ۳ هفته یا ۳ دور مدار گردش، طاق هر گروه مجدداً در جای
نخستین قرار میگیرد، بدینترتیب:
پس از ۳ دور مدار گردش یا
۳ هفته، یك دور جابهجایی طاقآبها به پایان میرسد،
و شكل قبلی و نخستین عیناً تكرار میشود. حقابهبران درون
طاقآب بزرگ هركدام به دو دسته یا طاقآب كوچك تقسیم میگردند
كه در هر نوبت این دو دسته درون طاقآب خود جابهجا میشوند.
زمینهای زراعی حقابهبران
هر طاق در كنار یكدیگر قرار دارد كه به ترتیب بالا و پایین
بودن زمینها، حقابۀ خود را دریافت میدارند، ولی بهسبب اول و آخر
قرارگرفتن زمینهای زراعی قطعاً كاسآب جوی (كاساب = بقیۀ آب
روان در جوی پس از بستن آن از سرچشمه)، در سهم حقابۀ آنها اثر میگذارد.
ازاینرو، زمان حركت آب را در مجراها و جویها اندازهگیری
میكنند و با نظارت سرطاق و طبق عرف محل، كاسآب را محاسبه میكنند.
آغاز زمانبندی مدار گردش آب از
حدود اوایل فروردینماه آغاز میشود و شورای سرطاقها با
قرعهكشی نوبت آبیاری هر طاق را مشخص میكنند و براساس
عرف محل و توافق به اجرا میگذارند (صفینژاد، نظامها،
۱۷۴-۱۸۴).
سنجش شبانهروزی با تغییر
واحد سنجش: در منطقۀ كویری بیابانك (ایراج) در جنوب غربی خور
علاوه بر سنجش آفتابی، اندازهگیری زمانی فنجانی نیز
رواج دارد. مدار گردش آب ۱۶ شبانهروز یكبار است، هر شبانهروز
به ۴ نیمروز تقسیم میگردد، هر نیمروز را در تمام
مدت سال برابر ۳۰ فنجان میگیرند و هر فنجان خود به اجزائی
به نام «طاس» تقسیم میشود كه اندازۀ زمانی
آن در فصول مختلف سال براساس جدول ۵ تغییر میكند (همان،
۲۰۶- ۲۰۸).
مدار گردش متغیر: مدارهای
گردش آب از نظر طول زمان اغلب ثابتاند، ولی مدارهای گردش آب متغیری
هم در نقاط مختلف ایران وجود دارد. در اطراف تهران به هنگام ماههای
گرم كه محصولات به آب بیشتر نیاز دارند، طبق سنت محل، مدت مدار گردش
به نصف تقلیل مییابد و بر این اساس میتوان تخمین
زد كه زیر كشت محصولات بهاره (صیفی) به نصف سطح زیر كشت
محصولات پاییزی (شتوی) كاهش مییابد.
در باغستان فردوس در طول سال مدار گردش
آب به دو قسمت «زین» و «ولگار» تقسیم میشود. آبیاری
زین از روز چهارم مهرماه آغاز میشود و تا اوایل تیر
(۹ ماه) به طول میانجامد. در این مدت مدار گردش آب براساس
۸ شبانهروز یكبار است، ولی از اوایل تیر بهبعد
به مدت ۹۶ روز به علت گرمای زیاد هوا كه محصولات به آب بیشتری
نیاز دارند، مدار گردش آب به ۱۶ شبانهروز یكبار تغییر
مییابد. در این مدت منحصراً آب به آبیاری باغهای
میوه اختصاص دارد. این تغییر مدار از
۱۳۴۵ش به علت توسعۀ باغهای مذكور و با توافق
مالكان آب و زمین صورت گرفته است.
در برخی از روستاها با درنظر
گرفتن وضع بارندگی و حجم آب، همهساله تغییراتی در طول
زمان مدار گردش آب و سطح زیر كشت ایجاد میشود. در فراشاه یزد
این عمل را «رقم زدن» مینامیدند. رقمزنها مقنیان و
افراد آگاهی بودند كه از یزد دعوت میشدند و پس از اندازهگیری
حجم آب، ترتیبی برای مدار گردش آب توصیه میكردند و
این ترتیب از سوی زارعان رعایت میشد (همان،
۲۴۰). در نیریز فارس سرطاقها كه در تمام فصول ناظر
بر مقدار آب بودند، پس از بررسی و مشاوره فاصلۀ زمانی
مدار گردش آب را تغییر میدادند و این تغییر
دوربندی دوبار در سال (اسفند ماه و تیرماه) صورت میگرفت (همان،
۲۲۸-۲۳۰).
سنجشهای زمانی در روز: در
بسیاری از مناطق ایران بهسبب اندك بودن مقدار آبِ منبع آبدهی،
شبها آب چشمه یا قنات را در گودالهای نفوذناپذیری بهنام
استخر ذخیره میكنند و روزها با ضوابطی آب ذخیرهشده را
به مصرف آبیاری میرسانند كه این كار «آبیاری
استخری» نامیده میشود. بهترین نمونۀ آبیاری
استخری را میتوان در سمنان مشاهده كرد. آب رودخانۀ «گل
رودبار» با مدارگردش ۱۵ شبانهروز مورد استفاده قرار میگیرد.
۵ / ۱ شبانهروز آن سهمیۀ ده «درجزین» در شمال سمنان
است و ۵ / ۱۳ شبانهروز دیگر به شهر سمنان اختصاص دارد.
آب رودخانه در شمال شهر وارد منطقۀ «پارا» (آبپخشكن) میشود. آبپخشكن دارای ۶ مخزن
مستطیلیشكل كمعمق است كه به دنبال هم ساخته شدهاند و از سرریز
هركدام آب وارد دیگری میشود و با این عمل سرعت و قدرت آب
در مخزنها متعادل میگردد. برای جلوگیری از فشارهای
خارجی مانند باد و حركت شنها، تپههای بلندی در دو طرف آبپخشکن
بهوجود میآورند و روی تپهها درختهای فراوانی غرس و نیزارهایی
ایجاد میكنند تا از فشار باد بر سطح آب جلوگیری شود و آب
بههنگام تقسیم، جریانی طبیعی داشته باشد. در مخزن
ششم، آب تقریباً با سرعت معمولی جریان مییابد. سرریز
این مخزن را كه «بَرجن» مینامند، براساس حقابۀ محلی به
۵ قسمت نابرابر تقسیم میشود و ۵ نهر مستقل جدا از هم به
سوی ۵ محلۀ سمنان روان میگردد. یكی از نهرها خود به دو قسمت تقسیم
میشود و نهایتاً آب رودخانه به ۶ استخر میریزد.
شبها آب در این استخرها جمع میشود و روزها از صبح زود تا غروب آفتاب،
دریچۀ هر استخر را میگشایند و با ضوابطی آب به سوی
مزارع جریان مییابد. این تقسیم در طول مدار گردش،
از فروردینماه آغاز میشود و ۸ ماه ادامه مییابد.
سازمان آبیاری گستردهای كلیۀ مسائل مربوط
به این نظام را زیر نظر دارد (صفینژاد، نظامها،
۹۴-۱۲۱).
ب ـ سنجشهای زمانی طاقآب
در بسیاری از مناطق ایران
هر شبانهروز را به دو «طاق» تقسیم میكنند كه به طاقروز و طاقشب
معروف است. اگر حد مطلوب مدار گردش آب ۱۲ شبانهروز یكبار حساب
شود، هر دور مدار گردش آب دارای ۲۴ طاقآب خواهد بود كه متشكل
از ۱۲ طاقروز و ۱۲ طاقشب است. هر طاق برابر با
۱۲ ساعت محاسبه میگردد. بنابر عرف محل، استفادهكنندگان طاقآبها
به تعویض طاقآب خود میپردازند، بدینترتیب كه اگر حقابهبری
یكبار از طاقآب روز استفاده كند، در نوبت بعدی از طاقآب شب بهره میگیرد.
مالكیت طاقآب براساس ساعت تعیین
میشود و در طول سال زراعی ثابت است، ولی ممكن است در سال بعد
نوسانی در آن رخ دهد. مالكیت طاقآب از نظر حقوقی مالكیت
واحدی محسوب میشود و ممكن است به یك یا چند نفر تعلق
داشته باشد. مالكان هر طاقآب هرچند نفر كه باشند، مجموع حقابۀ آنان
نباید از ۱۲ ساعت تجاوز كند، ولی درون طاقآب میتواند
نابرابری مالكیت وجود داشته باشد، زیرا ممكن است سهم یك
نفر كمتر از یك واحد سنجش محلی باشد، یا سهم دیگری
به چندین واحد سنجش برسد. كلیۀ حقابهبران درون هر طاقآب را
گروه «همآب» مینامند. هر گروه همآب در لایروبیها و تصمیمات
مربوط به طاقآب خود همكاری گروهی مشتركی دارند.
این همكاری زیر نظر یك
نفر بهنام «سرطاق» هماهنگ میگردد. سرطاقها معمولاً از میان حقابهبران
یك طاقآب كه سهم بیشتری دارند، انتخاب میشوند. خرید
و فروش و مبادلۀ آب در درون طاقآبها آزاد است، ولی انتقال حقابه به طاقآب دیگر
ممنوع است و در مناطقی از ایران این عمل بسیار ناپسند
شمرده شده است. هر شبانهروز دارای دو سرطاق است. بنابراین، هر منبع
آبدهی در طول مدار گردش آب چند سرطاق (در حد مطلوب ۲۴ سرطاق)
دارد كه اینان در شورایی بر سنجش و گردش طاقآبها نظارت میکنند.
حقابهبران هر طاقآب بهنوبت و براساس
مالكیت حقابه، سهم آب خود را براساس جدولی كه سرطاق تنظیم میكند،
دریافت میدارند. اگر این جدول را ثابت فرض كنیم، ممكن
است فرد نخست در جدول همیشه حقابۀ خود را در آغاز شب و دیگری
در نیمههای شب، یا دیرتر از آن دریافت دارد. عرف
محل در بسیاری از مناطق چنین ترتیبی را صحیح
نمیداند. ازاینرو، مدارِ «گردش در گردش» ابداع شده است (همان،
۱۷۵-۱۸۴).
در بُنستان یزد بهسبب کمبود آب و
اهمیت آن، سنجش زمانی در آبیاری بـا «سبو» صورت میگیرد.
هر «سَبوکِش» یـا طاقدار
(میراب) مسئولیت سنجش و
توزیع یک طاقآب برابر با ۶۴ سبو (۱۲ ساعت)
آب را به عهده دارد. وی از بین کشاورزان همان طاق انتخاب میشود
و از منزلت اجتماعی نسبتاً والایی برخوردار است. اجزاء شبانهروز
در این سنجش بدین شرح است:
مدار گردش آب
۱۲ شبانهروز یک بار
شبانهروز ۲
طاق برابر با ۱۲۸ سبو
طاق ۲ نیمطاق
برابر با ۶۴ سبو
نیمطاق
۲ بَهْر برابر با ۳۲ سبو
بهر ۲
نیمبهر برابر با ۱۶ سبو
نیمبهر
برابر با ۸ سبو
سبو ۶
دانگ برابر با ۱ سبو
دانگ برابر با
سبو
اجزاء طاق آب در بنستان یزد
واحد سنجش
سنجش سنتی آب تا قبل از رواج ساعت
به دو صورت بود: سنجش پیالهای (با ساعت آبی) و سنجش آفتابی
(با ساعت آفتابی). فنجان، پیاله، سبو، تَشته، طاس و سَرجه ظروف واحدهای
سنجش پیالهای بودند كه از مس ساخته میشدند و در زیر
آنها سوراخ ریزی تعبیه میگردید. سنجش بدینشكل
بود كه میراب یا سرطاق در اتاقی نزدیك به محل بند آب مینشست
و ظرف بزرگی از آب جلو خود میگذاشت. پیالۀ سوراخدار را
در لحظۀ معینی در مقابل حقابهبران بر آب مینهاد و آب از
سوراخ زیرین به درون پیاله وارد میشد و پیاله پساز
پرشدن در آب غوطهور میگردید. در این حالت میراب
بلافاصله پیاله را از آب خارج میكرد و پساز تخلیه، مجدداً آن
را بر آب مینهاد.
زمان پرشدن ظرف از آب به حجم آن بستگی
دارد. ظرفها دارای اجزائی نیز هستند. در «خور» هر ۳ فنجان
را یك قُلّه مینامند (همان، ۱۴۵). در فرخی
كه در همسایگی خور قرار دارد، درون طاس به ۶ خط و در وانشان
گلپایگان درون هر پیاله به ۶ دانگ تقسیم میشود و
دانگها توسط خطوطی به دقت از هم تفكیك میگردد. در زوارۀ
اردستان هر سَرجه به ۶ دانگ و هر دانگ آب به ۴ طَسوج تقسیم میشود
(سرجه ۱۲ دقیقه، دانگ ۲ دقیقه، طسوج نیم دقیقه).
مدارگردش آب ۸ شبانهروز یكبار، هر شبانهروز برابر با ۲ طاق و
برابر با ۱۲۰ سرجه یا سهم است (همان، ۸۶-
۸۸).
در برخی نقاط ایران سنجشهای
زمانی را با آفتاب انجام میدادند. بدینترتیب كه چوب
مستقیمی را به طول ۱۵۰ سانتیمتر بهطور قائم
در محل مشخصی كه نشانگاه نامیده میشد، در زمین فرو میكردند
و در هر طرف چوب ۶ علامت سنگی به فاصلههای نامساوی كه
نمایندۀ زمانی مساوی بود، با كمی انحراف از جهت مستقیمِ
شرقی غربی قرار میدادند (همان،
۱۸۶-۱۹۱). فاصلههای زمانی هر دو
سنگ برابر ۵ / ۲ جُرّه بود كه در ۱۳۵۵ش برابر
با ۴۵ دقیقه اندازهگیری شد (نك : شكل).
برای سنجش زمانی آب در شب
از حركت ظاهری ستارگان استفاده میكردند و یكی از شرایط
میرابشدن شناخت طلوع و غروب ستارگان و آگاهی از وسعت زمین
حقابهبران محلی بود كه میراب با درنظرگرفتن وسعت زمین و حركات
ستارگان سهم هریک از حقابهبران را معین میکرد.
در مناطق مختلف ایران رابطهای
سنتی بین واحد اندازهگیری زمان و زمین وجود دارد. در
منطقۀ جندق این رابطه چنین است:
مدار گردش آب ۱۲
شبانهروز
شبانهروز
۸۰ جُرّه
جُرّه ۳
بِلِجان
بلجان
۳۰ نِی
نی ۲
ذرع و یک چارک و گره
جریب ۶
بلجان (۰۰۰‘۱ مـ ۲)
هر جره آب ۳ بلجان زمین را
مشروب میكند و هر بلجان دارای وسعتی برابر با ۶ /
۱۶۶ مـ۲ است كه برابر با ۳۰ نی مربع
است. نی واحد طولی است برابر با ۶ / ۲۳۵ سانتیمتر.
بدینترتیب، کل زمینهای ده ۹۶۰ جره،
برابر با ۸۸۰‘۲ بلجان، برابر با ۴۸۰ جریب،
برابر با ۴۸ هکتار محاسبه میگردد (حکمت،
۷۰-۷۷).
سنجش آفتابی پِیشُمار
نوع دیگری از سنجش زمانی
آفتابی تا قبل از رواج ساعت در روستاهای حومۀ قم وجود داشته
است که آن را پیشمار مینامیدند. در این سنجش طول سایۀ میراب
را درحالیکه در نقطهای پشت به خورشید ایستاده مشخص میکردند.
بدینترتیب میراب طول سایۀ خود را پیشماری
میکرد (طول کف پاها پیدرپی، بهدنبال هم و متصل به هم). رسم
بر این بود که اگر میراب کلاه نمدی بر سر داشت، بایستی
سایۀ خود را با کفش پی کند و اگر بدون کلاه بود، بایستی با
پای برهنه سایه را پی نماید. اجزاء زمان را به هنگام نیاز
به آب در سنجش پیشماری چنین محاسبه مینمودند:
صبح:
۳۰ پی، یک ساعت
از آفتاب بالا آمده.
۱۵ پی، دو ساعت از
آفتاب بالا آمده.
۹ پی، ۳ ساعت از
آفتاب بالا آمده.
۷ پی، ۴ ساعت از
آفتاب بالا آمده.
بعدازظهر:
۷ پی، ۴ ساعت به غروب
مانده.
۹ پی، ۳ ساعت به غروب
مانده.
۱۵ پی، دو ساعت به
غروب مانده.
۳۰ پی، یک ساعت
به غروب مانده.
مبدأ آغاز سنجش را طلوع آفتاب، ظهر شرعی
و غروب هر روز محاسبه میکردند.
سایۀ هفت پی
شکل دیگری از سنجش زمانی
آفتابی را که در آشتیان متداول بود، سایۀ هفتپی
مینامیدند. زمان این سنجش از اواسط اردیبهشت ماه آغاز میشد
و تا سردشدن هوا در پاییز ادامه داشت. شیوۀ کار بدینگونه
بود که دشتبان هر دشت در زمان معین در بعدازظهر هر روز با حضور حقابهداران
پشت به خورشید میایستاد و طول سایهاش را که علامتگذاری
میشد، پی میکرد. هرگاه طول سایه به هفت پی میرسید،
«وَعده» فرا میرسید، یعنی زمان حقابهبر قبلی پایان
مییافت و زمان آبیاری حقابهبر بعدی آغاز میگردید.
حقابهبران همه بر این تعویض آب نظارت داشتند.
امروزه این زمان را از ساعت
۳ بعدازظهر محاسبه مینمایند. به مناسبت کمآبی، آبیاری
آشتیان بهصورت استخری انجام میپذیرد و اغلب حقابهبران
دارای یک شبانهروز آب هستند: از زمان وعده تا اذان صبح بهمدت یک
«زیوار» (۸ حبه)، برابر با ۱۲ ساعت آب در استخر جمع میگردد
و ازآنپس تا هنگام وعدۀ نیمروز، دریچۀ استخر را میگشایند و آب را مورد استفاده قرار میدهند.
محلیان معتقد بودند که سایۀ هفتپی همیشه زمان
ثابتی را نسبت به غروب نشان میدهد و طول قد و طول کف پای افراد
نیز رابطهای با هم دارند (صفینژاد، «پژوهشی … »،
۱۸-۲۰).
سازمان اداری آبیاری
در نقاط كمآب بهویژه در مناطق
شرقی ایران بهمنظور جیرهبندی و نظارت بر توزیع
آب، سازمانهای آبیاری مجهزی ایجاد شده است. در این
سازمانها افرادی با وظایف معین بهكار اشتغال دارند. اینان
از میان آگاهان محلی انتخاب میشوند و مورد تأیید
حقابهبراناند و در ازای كار خود از سازمان حقوق و مستمری دریافت
میدارند. نمونۀ این سازمانها را در امور آبیاری میتوان در این
مناطق مشاهده كرد:
در سازمان آبیاری شش استخر
سمنان در ۱۳۵۶ش، ۵۴ نفر بهكار اشتغال
داشتند. سازمان اداری یكی از استخرها به تفكیك وظایف
چنین بود:
شورای آبیاری
هر استخر دارای یك شورای
آبیاری بود كه با شركت همۀ دستاندركاران و حقابهبران به
سرپرستی «اِنگارنویس» در هنگام لزوم در مسجد یا تكیه تشكیل
میشد (همو، نظامها، ۱۰۵).
قانوندار
قانون یا طومار، نوشتهای
است مربوط به سهام آب حقابهداران كه همهساله نقل و انتقالات مربوط به آب در آن
ثبت، و در سال زراعی بعد به مورد اجرا گذارده میشود. هر ۳
استخر دارای دفتری است به نام «قانون» كه در مجموع، تحولات تاریخی
آن منطقه را نشان میدهد. دفتر قانون نزد شخصی امین و مورد تأیید
به نام «قانوندار» نگهداری میشود (همان، ۱۰۶).
امین رودخانه
با توافق مسئولان استخرهای ششگانه
فردی به نام «امین رودخانه» انتخاب میشود كه باید در
روستای «درجزین» ساكن شود و دقیقاً بر بازكردن و بستن آب گل
رودبار براساس حقابۀ مدار گردش نظارت كند (همان، ۱۰۸).
اِنگارنویس
هر استخر دارای جایگاهی
است بهنام «انگار» كه شورای آبیاری در آنجا تشكیل میگردد.
سرپرستی این شورا برعهدۀ فردی است كه به «انگارنویس»
شهرت دارد. وی توسط مالكان عمدۀ هر استخر انتخاب میشود و
ممكن است مادامالعمر در شغل خود باقی بماند. كلیۀ تغییرات
و تحولات در آب استخر از مبدأ تا مقصد از اختیارات انگارنویس است. وی
اسامی و زمان و مقدار آب روزانۀ حقابهبران را در كاغذی به
نام «مَرّه» مینویسد و در اختیار «مَرّهبان» قرار میدهد
كه همهروزه این عمل تكرار میشود (همانجا).
طومار
طومار كاغذ طویلی است با
پهنای كم كه توسط قانوندار از روی اسناد و مداركی كه در دفتر
قانون ثبت است، همهساله تهیه میگردد و كلیۀ
تحولاتی كه توسط انگارنویس به اطلاع قانوندار میرسد، در آخرین
طومار منعكس میشود. طومار در ۳ نسخۀ مشابه تنظیم
میشود: یك نسخه به قانوندار، یك نسخه به انگارنویس، و
نسخۀ سوم به معتمدی محلی سپرده میشود. هر طومار مقدار آب
كلیۀ حقابهداران و اسامی آنان در مدت یك سال زراعی را معین
میکند و درواقع دستور کار سالانۀ شورای آبیاری
است (همان، ۱۰۹).
مرّهبان
نظارت بر چگونگی آبیاری
و میزان آب هر نفر برعهدۀ مرهبان است. وی این وظیفه را بر طبق «مره» انجام میدهد.
مره تكه كاغذی است كه اسامی كسانی كه در هر روز باید از
آب هر استخر استفاده كنند، در آن ثبت میشود. زمان آبگیری و
اسامی هر سهمبر از آب استخر در شورای آبیاری مطرح میشود
و براساس طومار و دفتر قانوندار به تصویب انگارنویس میرسد و در
اختیار مرهبان قرار میگیرد. وی چگونگی آبیاری
و میزان سهمیۀ آب هر نفر را كتباً (بهوسیلۀ مره) به اطلاع
استخربان میرساند. از دیگر وظایف مرهبان این است كه
ساعت و مقدار آب افراد غایب در جلسۀ آبیاری را به اطلاع
آنان برساند.
استخربان
هر استخر دارای یك
«استخربان» است كه حفظ و حراست آب استخر در شبها برعهدۀ او ست و روزها
براساس صورت «مره» كه مرهبان در اختیار میگذارد، ناظر بر حجم آب و
تقسیم و توزیع آب استخر است. استخربان با موافقت انگارنویس و
معتمدان محلی و استفادهكنندگان از آب استخر انتخاب میشود و معمولاً
سالها در شغل خود باقی میماند. وی باید یكی
از كشاورزان استفادهكننده از آب همان استخر نیز باشد (همانجا).
عملهدار (مقسّم آب)
عملهدار ناظر بر تقسیم آب استخر
بین مزارع است، زیرا نهرهای بزرگی كه از محل خروجی
آب استخر جریان مییابند، خود به نهرهای كوچكتری
تقسیم میشوند. تقسیم آب در جویبارها برعهدۀ
كشاورزان است (همان، ۱۱۶).
پارهبان
حفظ و حراست هر نهر از محل پارا (آب
پخشكن) تا استخر برعهدۀ پارهبان است (همانجا).
لایروب
لایروبی نهرهای اصلی
استخر، رودخانه و قنات برعهدۀ لایروبان است (همان، ۱۱۷).
اما سازمان اداری آبیاری
در باغستان فردوس چنین است:
مؤلف
مؤلف بالاترین مقام آبیاری
و مسئول ثبت و حفظ حقابۀ سهامداران و تهیۀ طومار مستند آبیاری و نیز ناظر بر کار كلیۀ
گروههای آبیاری، و عزل و نصب آنان است.
حسابدار
حسابدار مسئول ضبط و ثبت حساب آب یكیك
حقابهداران است و باید از كلیۀ نقل و انتقالات و تغییرات
طومار آبیاری آگاه، و ناظر بر خرید و فروش آب باشد.
كیّال
سنجش زمانی آبیاری با
فنجان در طول مدت آبیاری زیر نظر كیال (شمارشگر فنجان)
انجام میگیرد. دو تن كیال، به نوبت سنجش فنجانهای روز و
شب را برعهده دارند.
جویبان
محافظت جویهای آب از مظهر
قنات تا سر مزرعه برعهدۀ جویبان است. بهسبب طول زیاد جویها ۳ تن این
وظیفه را برعهده دارند.
تیرهگر
۲ یا ۳ تن تیرهگر
مأمور گلآلود كردن آب قنات در نیمهراه نهر هستند. با این كار آب گلآلود
در مزرعه ته نشست، و سبب حاصلخیزی زمین میشود.
مآخذ
حكمت یغمایی، عبدالكریم،
جندق، روستایی كهن بر كران كویر، تهران،
۱۳۵۳ش؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، ترجمۀ حسین
خدیوجم، تهران، ۱۳۶۲ش؛ شیخ بهایی،
طومار، به كوشش كاظم سمیعی، اصفهان، ۱۳۰۷ش؛
صفینژاد، جواد، «پژوهشی پیرامون نظام آبیاری سنتی
در آشتیان»، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، آستان قدس رضوی،
۱۳۶۷ش، س ۳، شم ۱؛ همو، نظامهای آبیاری
سنتی در ایران، تهران، ۱۳۵۹ش.