responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 10  صفحة : 95

اثولوجیا

نویسنده (ها) : شرف الدین خراسانی

آخرین بروز رسانی : شنبه 3 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اُثولوجیا، ترجمۀ عربی نوشته‌ای منسوب به ارسطو، یا احتمالاً تفسیر فیلسوف نوافلاطونی پرفوریوس (فُرفوریوس) بر گزیده‌ای از نظریات ارسطو، یا بخشی از آثار فلوطین كه در نیمۀ نخست سدۀ ۳ ق / دهۀ ‌سوم سدۀ ۹ م در محافل فلسفی رواج یافت و از آن پس مهرونشان خود را بر بسیاری از اندیشه‌های فلسفی اسلامی ــ و نیز یهودی و مسیحی ــ نهاد. واژۀ «اثولوجیا» معرب واژۀ یونانی ثِئولوگیا[۱]، یعنی الهیات یا خداشناسی است.

در میان فیلسوفان یونان باستان، ارسطو ونوشته‌های وی سرنوشت ویژه‌ای داشته‌اند. از زمان مرگ ارسطو به بعد، دهها اثر مجعول در زمینه‌های گوناگون نوشته، و به وی نسبت داده شد. در سده‌های ۳ و ۴ ق / ۹ و ۱۰ م انبوهی از این نوشته‌ها به عربی ترجمه شد و سپس در سده‌های ۶-۱۰ ق / ۱۲-۱۶ م، به صورت ترجمه‌های لاتین به اروپای سده‌های میانه راه یافت. سرنوشت نوشته‌ها و اندیشه‌های فلوطین (۲۰۵-۲۷۰ م) بنیادگذار فلسفۀ نوافلاطونی نیز كم و بیش چنین بوده است (نک‌ : ه‌ د، فلوطین). پس از مرگ وی، محافل ناشناخته‌ای در مكتب اسكندریه، نوشته‌هایی پدید آوردند كه محور اصلی آنها اندیشه‌های نوافلاطونی و به ویژه فلوطینی بود. اینان در این نوشته‌ها، غالباً عقاید و اندیشه‌های آن فیلسوف را ــ ظاهراً به قصد آسان‌تر ساختن و فهمیدنی‌تر كردن آنها ــ دگرگون می‌كردند و اندیشه‌ها و نظریات خود را نیز بر آنها می‌افزودند و سپس آن نوشته‌ها را به فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو ــ و حتی به بعضی از فیلسوفان پیش از سقراط، مانند فیثاغورس.و اِمپِدُكِلس ــ نسبت می‌دادند، اما در این میان، ارسطو از نفوذ و اعتبار ویژه‌ای برخوردار بود، هر چند كسانی كه آنگونه نوشته‌ها را پدید آورده، به ارسطو نسبت می‌دادند، در روی‌كرد و گرایش اصولی خود، افلاطون‌گرا بودند. به هر حال باید به یادداشت كه گسترش فلسفه از سدۀ ۳ م به بعد دو ویژگی داشت: نخست اینكه این فلسفه صرفاً نوافلاطونی نبود، دوم اینكه مكتب نوافلاطونی مدتی كوتاه، بیشتر ارسطویی بود، تا افلاطونی.

همچنین از سدۀ ۲ م نیز كار اساسی آموزش فلسفه، تفسیر آثار افلاطون و ارسطو بود، زیرا باور بر این بود كه آن دو فیلسوف همۀ ‌حقایق را یافته، و برای همیشه در آثار خود ثبت كرده‌اند. در مرحله‌ای نیز شارحان و مفسران آثار ارسطو در مكتب «آكادمیا»ی افلاطونی ــ مثلاً برجسته‌ترین ایشان سیمپلیكیوس[۲] (سدۀ ۶ ‌م) ــ ‌كوشش داشتند كه اثبات كنند میان فلسفۀ افلاطون و ارسطو هماهنگی و یگانگی وجود دارد.

در مرحلۀ دیگری، مفسران و جعل كنندگان نوشته‌های فلسفی، در مكتب نوافلاطونـی بـا اینكه ــ چنـانكه اشـاره شـد ــ اصولاً افلاطون‌گرا بودند، نظریات و عقاید ارسطویی را ــ حتی در مواردی كه نظریات متافیزیكی اصیل ارسطویی با گرایشهای توحیدی آنان در تضاد می‌نمود و كار هماهنگ‌سازی نظریات افلاطون و ارسطو را دشوار می‌ساخت ــ برای اثبات گرایشهای خود به كار می‌گرفتند. بدین‌سان آنان نوشته‌هایی را با محتواهای نوافلاطونی پدید می‌آورند و آنها را به ارسطو نسبت می‌دادند و می‌كوشیدند كه بر این دشواریها چیره شوند. بنابراین، ارسطو همچنان «معلم اول» به‌شمار می‌رفت و نوشته‌های نوافلاطونی، رنگ ارسطویی به خود می‌گرفت. اینگونه نوشته‌ها، از راه ترجمه ــ یا مستقیماً از یونانی، یـا بـا واسطۀ سریـانی ــ به جهان اسلام نیز راه یافت و یكی از برجسته‌ترین و پرتأثیرترین آنها اثولوجیا بود كه در اینجا به اختصار به سرنوشت و گذشت آن می‌پردازیم.

متن عربی اثولوجیا، در شكلی كه اكنون در دست است، نخستین بار در شرق (بی‌ذكر محل انتشار) در ۱۲۹۶ ق / ۱۸۷۹ م منتشر شد. محقق آلمانی فریدریش دیتریچی، متن انتقادی عربی آن را بر پایۀ ۳ دست نوشته در ۱۸۸۲ م منتشر كرد و سپس ترجمۀ ‌آلمانی[۳] آن را در ۱۸۸۳ م در لایپزیگ انتشار داد. چاپ سنگی متن آن نیز در حاشیۀ قبسات میرداماد در تهران‌ (۱۳۱۵ ق / ۱۸۹۷ م) منتشر شده است. آخرین متن انتقادی اثولوجیا به كوشش عبدالرحمان بدوی، بر پایۀ ۹ دست نوشته، با یك مقدمه، زیر عنوان افلوطین عندالعرب در ۱۹۵۵ م، در قاهره منتشر شد (برای نقدی از این متن، نک‌ : لوئیس، 395-399). لوئیس پیش از آن، متن بازویراستۀ اثولوجیا را همراه با ترجمۀ انگلیسی آن با عنوان «آزمایش دوبارۀ تئولوژی به اصطلاح ارسطو»، در ۱۹۴۹ م، به عنوان رسالۀ ‌دكتری خود فراهم كرده بود. وی بعدها ترجمۀ انگلیسی اثولوجیا و بقیۀ ‌آثار عربی فلوطینی را در جلد دوم متن یونیانی «آثار فلوطین[۴]»، به كوشش پاول هنری و هانز رودلف شویتسر (پاریس و بروكسل، ۱۹۵۹ م) منتشر كرد. همچنین ۴ مقاله (میمر) از اثولوجیا همراه با «تعلیقات» قاضی سعید قمی، به كوشش جلال‌الدین آشتیانی، در ۱۳۹۸ ق / ۱۹۷۸ م، در تهران منتشر شده است.

از دست‌نوشته‌های متن پذیرفته شدۀ اثولوجیا تاكنون ۲۲ نسخه در كتابخانه‌های متعدد شناخته شده است (نک‌ : فنتون، 249). همچنین دست نوشتۀ دیگری از اثولوجیا در كتابخانۀ مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (شم‌ ‌۹۷۰۸۳) یافت می‌شود كه ظاهراً مربوط به سدۀ ۱۲ ق است. این دست‌نوشته كه نظم «میمرها» در آن رعایت نشده است، جای جای با متنهای چاپ شده، اندك اختلافهایی دارد.

 

از سوی دیگر، خاورشناس روسی بُریسُف[۵]، در ۱۹۲۹ م در كتابخانۀ دولتی عمومی «سالتیكوف شچدرین» در لنینگراد، ۳ دست‌نوشتۀ كهنه از اثولوجیا را به خط عبری كشف كرد كه روایتی طولانی‌تر از متن چاپی دیتریچی را در برداشت و مطالب آن با متن ترجمۀ لاتین این اثر كه در سدۀ ۱۶ م در اروپا منتشر شده بود، مطابقت داشت. وی پژوهشهای خود را پیرامون این روایت طولانی‌تر، در مقاله‌ای با عنوان «اصل عربی [اثر] موسوم به تئولوژی ارسطو» در نشریۀ‌ «یادداشتهای هیأت خاورشناسان» (ص 83-98) منتشر كرد. كشف بریسف در میان پژوهشگران هیجانی برانگیخت، زیرا افزوده‌هایی در آن یافت می‌شود كه در روایت شناخته شدۀ كوتاه‌تر آن دیده نمی‌شود. اكنون میكروفیلمهایی از این دست‌نوشته‌ها در «مؤسسۀ میكروفیلم نسخه‌های عبری در دانشگاه اورشلیم» (شم‌ ۴۰۷۵۵-۴۰۷۵۷) و نیز در كتابخانۀ ‌دانشگاه كمبریج (میكروفیلم شرقی، شم‌ ۱۳۸۶) یافت می‌شود (نک‌ : فنتون، 261، یادداشت 37).

 

اثولوجیا، فلوطین و پرفوریوس

چندین قرن در شرق و غرب، اثولوجیا را اثر اصیلی از ارسطو می‌دانستند، هر چند گاهی كسانی در انتساب آن به ارسطو تردید می‌كردند و مطالب آن را نمایندۀ ‌اندیشه‌ها و عقاید افلاطون و مكتب وی می‌شمردند. كسانی نیز بودند كه چون از یك سو دلیلی برای تردید در انتساب آن به ارسطو نمی‌یافتند و از سوی دیگر اختلاف آشكار مطالب آن را با جهان‌بینی ارسطویی می‌دیدند، به این نتیجه می‌رسیدند كه گویا ارسطو در مرحلۀ پایانی زندگیش در آراء و عقاید خود تجدیدنظر كرده، و به نگرش افلاطونی گراییده است.

پژوهش جدی و پیگیر دربارۀ ‌نادرستی انتساب اثولوجیا به ارسطو در سدۀ ‌آغاز شد. برای نخستین‌بار پژوهندۀ انگلیسی تیلر[۶]، ‌این نوشته را یك «بر ساخته و جعل عربی» معرفی، و به این نكته اشاره كرد كه مطالب تا اندازۀ زیادی «یك گردآوری ناشیانه» از گزیده‌هایی از انئادها[۷]ی فلوطین است (نک‌ : فنتون، 241, 260).

در ۱۸۵۷ م محقق فرانسوی مونك با پژوهش بیشتری تأكید كرد كه مطالب اساسی اثولوجیا در واقع برگرفته از نوشته‌های فلوطین است. وی پس از اشاره به اینكه عربها، با مهم‌ترین عقاید و نظریات مكتب اسكندریه آشنا بوده‌اند، می‌افزاید كه ادبیات عرب یك اثر تاریخی را برای ما حفظ كرده است كه در آن فلسفۀ اسكندریه و به‌ویژه فلسفۀ فلوطین، با تفاصیل بسیاری بیان شده و گاه در آن بخشهایی را می‌یابیم كه متن آنها از انئادها گرفته شده است. این اثر تاریخی همان تئولوژی مشهور منسوب به ارسطوست كه در آغاز سدۀ ۱۶ م در ترجمۀ‌ لاتین از روایت عربی آن منتشر شده است (مونك، 248, 250). مونك همچنین به این نكته توجه دادكه متن عربی اثولوجیا كه وی در آن زمان دست‌نوشته‌ای از آن را در كتابخانۀ سلطنتی پاریس یافته بود، در ۱۰ كتاب است، در حالی كه متن ترجمۀ ‌لاتین آن ۱۴ كتاب را در بردارد و حاوی مطالب افزوده‌ای است كه در متن عربی آن یافت نمی‌شود و میان این دو متن اختلافهای قابل ملاحظه‌ای وجود دارد (ص 250). این اشارۀ‌ مونك به منابع اصلی اثولوجیا، توجه جدی پژوهشگران را به آن برانگیخت.

پس از انتشار متن عربی اثولوجیا به وسیلۀ دیتریچی، ‌دانشمند آلمانی و متخصص برجستۀ ‌آثار مجعول ارسطو، رُزه[۸]، در بررسی و نقد بر متن عربی دیتریچی، به این كشف شگفت‌انگیز رسید كه اثولوجیا در واقع ترجمۀ ‌آزاد از برخی از بخشهای انئادهای ۴-۶ فلوطین است. وی همچنین در مقالۀ خود، شتابزده جدولی برای مطابقه میان فصلهایی از اثولوجیا و بخشهایی از انئادها عرضه كرد و با اشاره به اختلافهای موجود میان ترجمۀ لاتین و متن عربی اثولوجیا به این نتیجه رسید كه افزوده‌های ترجمۀ ‌لاتین آن، از مترجمان مسیحی سدۀ ۱۶ م بر متن اصلی است (نک‌ : بریسف، 86؛ بدوی، ۶-۷).

از زمان رزه به بعد، پژوهش تازۀ ‌قابل ملاحظه‌ای دربارۀ ‌اثولوجیا نشده بود، تا هنگامی كه ــ چنانكه اشاره شد ــ بریسف در ۱۹۲۹ م متن روایت دیگر و طولانی‌تری از این اثر را كشف كرد. در این میان بعضی از پژوهشگران به این پرسش پرداختند كه آیا متن عربی اثولوجیا مستقیماً از متنی یونانی به وسیلۀ ابن ناعمۀ حمصی (د ح ۲۲۰ ق / ۸۳۵ م) به عربی ترجمه شده، یا ترجمۀ سریانی واسطه‌ای داشته است؟ نخست پژوهشگر آلمانی باومشتارك[۹] در مقاله‌ای بر این نكته تأكید كرد كه ترجمۀ‌ عربی بر پایۀ یك متن سریانی انجام گرفته كه اكنون از میان رفته است. وی همین عقیده را در جای دیگری، در اثر دیگرش[۱۰] تكرار می‌كند. پس از وی خاورشناس نامدار آلمانی دیگر شِدِر نیز بر این باور است كه متن عربی اثولوجیا یك الگوی سریانی گم شده داشته است (ص 222).

از سوی دیگر، فلوطین‌شناس نامدار پاول هنری[۱۱] در ۱۹۳۷ م در مقاله‌ای می‌كوشد اثبات كند كه مطالب اثولوجیا برگرفته از درسهای شفاهی فلوطین است كه شاگرد وی آملیوس[۱۲] آنها را در شكل یادداشتهایی در ۱۰۰ جلد گردآورده بود و همۀ ‌آنها از میان رفته است، چناكه پرفوریوس نیز در نوشتۀ خود «دربارۀ زندگانی فلوطین» (بخش ۳) این نكته را گزارش كرده است (نک‌ : بدوی، ۲۴- ۲۹). هنری می‌افزاید كه اثولوجیا در شكل كنونی آن، منعكس كنندۀ یادداشتهای آملیوس نیست، زیرا یعقوب بن اسحاق كندی ــ چنانكه در عنوان آغاز ترجمۀ عربی یافت می‌شود ــ آنها را «اصلاح» كرده، از آنها كاسته، یا مطالب بر آنها افزوده است و اگر متن كتاب در شكلی كه ابن‌ناعمۀ حمصی آن را ترجمه كرده بود، باقی می‌مانْد، ما متن یادداشتهای آملیوس را در اختیار می‌داشتیم. آنگاه هنری به این نتیجه می‌رسد كه شاید اثولوجیا، بخش اول، یا بخشی از یادداشتهای آملیوس بوده و این بخش یك چهارم یا یك پنجم یادداشتهای او رادر بر می‌گرفته است (همو، ۲۹).

این نظریۀ توجه‌انگیز پاول هنری را، فلوطین شناس نامدار دیگر شویتسر[۱۳]، همكار وی در تهیۀ چاپ جدید انئادهای فلوطین رد می‌كند، اما می‌افزاید كه ممكن است برخی از نقل قولهای فلوطین كه در متن انئادها یافت نمی‌شود، به یادداشتهای آملیوس باز گردد (نک‌ : پاولی، XXI(1) / 510؛ نیز نک‌ : فنتون، 245). در كنار این نظریات، پژوهشگر دیگر، كوچ در ۱۹۵۳ م پس از بررسی اثولوجیا برپایۀ متن عربی چاپ دیتریچی، به این نتیجه رسید كه اصل این متن را می‌توان از پرفوریوس دانست، بدین معنا كه وی گزیده‌ای از نظریات متافیزیكی ارسطو را شرح و تفسیر كرده است (ص 279, 281).

سرانجام در ۱۹۶۵ م ریشارد والتسر، محقق سرشناس فلسفۀ اسلامی ـ یونانی، در یك سخنرانی اعلام كرد كه هیچ دلیل معتبری نمی‌بیند كه ترجمۀ ‌آزادی از آثار فلوطین كه مؤلف اثولوجیا انجام داده است، برپایۀ ترجمۀ‌ آزادی به وسیلۀ پرفوریوس نباشد. احتمالاً تا آن زمان این نخستین كاری بوده كه به قصد آشنا كردن دانشجویان با این اثر فلسفی ــ كه هنوز نـاشنـاخته مانده بوده ــ صورت گرفته است. وی سپس نظریۀ پاول هنری را دربارۀ تعالیم شفاهی فلوطین چونان اصل اثولوجیا رد می‌كند و آن را پذیرفتنی نمی‌شمارد (ص 279).

با وجود همۀ ‌پژوهشهای پیشین دربارۀ ‌اثولوجیا و اصل آن، پس از ۱۰۰ و اندی سال هنوز این مسأله چنانكه شاید و باید روشن نشده بود. پس جای شگفتی نیست كه گروهی از پژوهشگران بار دیگر مسألۀ اثولوجیا را مطرح كرده، و كوشیده‌اند كه به بسیاری از پرسشها دربارۀ آن پاسخ گویند. چنانكه اشاره شد، در ۱۹۸۶ م مجموعه‌ای با عنوان «ارسطوی مجعول در سده‌های میانه، تئولوژی و متون دیگر»، ‌در لندن منتشر شد. در این مجموعه زیمرمان[۱۴] مقالۀ بسیار مهمی را با عنوان «سرچشمه‌های تئولوژی ارسطو» به پژوهش در اثولوجیا اختصاص داده است. وی در این مقاله به بازنگری جامع و كامل همۀ شواهد و پژوهشهای پیشین می‌پردازد و نظریات و پیشنهادهای تازه‌ای را برپایۀ ‌تحلیل مفصل و دقیق متون عرضه می‌كند. ۲۵ صفحه نخست نوشتۀ وی استدلالها و نتیجه‌گیریهای او را در بردارد و سپس شواهد اصلی را در ۲۲ «ضیمه» می‌گنجاند كه ۹۰ صفحۀ دیگر را در بر می‌گیرد. وی نخست این فرضیه را مطرح می‌كند كه یعقوب بن اسحاق كندی (د ح ۲۵۹ ق / ۸۷۳ م)‌، به منظور تأمین بنیادهایی برای هلنیسم عربی، گروهی را به ترجمۀ متون معتبر فلسفۀ كلاسیك یونانی ــ كه مهم‌ترین آنها متافیزیك یا مابعدالطبیعیۀ ارسطوست ــ گمارده بوده است. زیمرمان این گروه را «حلقۀ كندی» می‌خواند. یكی از این مترجمان، یعنی ابن ناعمۀ حمصی ــ كه مسیحی بوده است ــ ترجمه‌ای آزاد از بخشهایی از انئادهای ۴-۶ فلوطین را فراهم كرده، و دیباچه‌ای بر آن افزوده، و توضیح داده است كه مسألۀ خدا، عقل، روان (نفس) و طبیعت مكمل پژوهشهای ارسطو دربارۀ علل در كتاب متافیزیك اوست، یا به دیگر سخن، بیان كنندۀ الهیات ارسطوست، به گونه‌ای كه در آن كتاب طرح شده است (نک‌ : ص 128).

زیمرمان مجموعۀ نوشته‌هایی را كه از بخشهای گزیده‌ای از آثار فلوطین به عربی ترجمه شده بوده است، AP می‌نامد كه از جمله اثولوجیا را به روایت كنونی یا در شكل كوتاه كنونی آن در برداشته است؛ وی این روایت را K‌ می‌نامد. دیگری متنی بی‌عنوان منسوب به «الشیخ الیونانی» (فلوطین) كه تنها از راه نقلهایی از آن شناخته شده است؛ وی به آن نشانۀ GS می‌دهد (ص 128, 208, 209؛ نک‌ : بـدوی، ۱۸۴- ۱۹۸؛ نـیـز نک‌ : مقالات روزنتال در مجلۀ اروینتالیا، زیر عنوان «الشیخ الیونانی و منبع عربی فلوطین[۱۵]»)؛ سرانجام «رساله‌ای درعلم الهی» كه به غلط به فارابی نسبت داده شده است كه زیمرمان آن را DS می‌نامد (ص 241؛ قس: بدوی، ۱۶۷-۱۸۳). مطابقت در برخی جاهای K و GS و یكی بودن بخشهای مشترك آنها، وجود اثر بزرگ‌تری را ثابت می‌كند كه هر دو از آن مشتق شده‌اند. DS نه با K مطابقت دارد، نه با هیچ یك از نقل قولهای شناخته شده از GS، اما با «افلوطینیات» دیگر، نه تنها به وسیلۀ یك «زیر نهادۀ» یونانی، بلكه همچنین ازلحاظ شیوۀ مشترك در تعبیر عربی و ترجمۀ آزاد، یگانگی دارد (زیمرمان، 112-113). اما نتیجه‌ای که زیمرمان به آن می‌رسد، این است كه K ( اثولوجیا در شكل كنونی متن آن) تئولوژی اصیل نیست و باید این عنوان را كه همراه با دیباچۀ خود از AP‌ به میراث برده است، از آن بازگرفت. عنوان دقیق آن را اكنون تنها می‌توان حدس زد. در دیباچه آمده كه مطالب آینده پیش از هر چیز و سرانجام دربارۀ تئولوژی است، اما این تئولوژی را (با یك استثنا) به دشواری می‌توان در K یافت و آن بخشهایی از AP ‌كه الهیات ویژۀ فلوطین را در بردارد، غالباً در GS‌ و DS یاف می‌شوند. بدین‌سان از سه مجموعۀ حاوی پاره‌های فلوطینی، K‌ از همه كمتر شایستۀ عنوان تئولوژی است (همو، 125-126).

از سوی دیگر، زیمرمان می‌گوید: می‌توان پذیرفت كه مؤلف AP‌ (ابن‌ناعمه) برای كندی كار می‌كرده است، زیرا AP‌ همانندیهای چشمگیری بـا بقیۀ نوشته‌هـای یونانی ـ عربی مربوط به «حلقۀ كندی» و نیز نوشته‌های خود كندی دارد. همچنین می‌توان پذیرفت كه كندی اثولوجیا را به احمد پسر المعتصم بالله خلیفۀ عباسی (د ۲۲۷ ق / ۸۴۲ م) اهدا كرده باشد؛ زیرا كندی بعضی از نوشته‌های خود را نیز گاه به معتصم و گاه به احمد اهدا كرده است. كندی همچنین متن ترجمۀ‌ ابن‌ناعمه را «اصلاح» كرده، اما این ویراستاری كندی نه در K (متن كنونی اثولوجیا)، بلكه در AP‌ انجام گرفته است. به هر حال نمی‌توان گفت كه كندی تا چه اندازه محتوای ترجمۀ حمصی را تغییر داده است. به نظر زیمرمان، كندی سهم زیادی در این كار نداشته است (ص 117-118).

زیمرمان همچنین این فرضیه را قاطعانه رد می‌كند كه گویا AP بر پایۀ تفسیر پرفوریوس بر انئادهای فلوطین پدید آمده است و می‌افزاید كه این فرضیه معماهای بیشتری به میان می‌آورد كه نمی‌توان آنها را حل كرد. وی نتیجه می‌گیرد كه AP، در كل آن، به نظر نمی‌رسد كه تفسیری از پرفوریوس باشد، و آنجا كه در آغاز اثولوجیا اشاره به «تفسیر» [توضیح] پرفوریوس می‌شود، نشانۀ كافی بر این نیست كه زیر نهادۀ یونانی AP اثر پرفوریوس بوده، یا متعلق به وی تلقی می‌شده است (ص 131-134).

زیمرمان وجود یك الگوی واسطۀ سریانی را برای اثولوجیا نیز نفی می‌كند (ص 114-115). او در پایان مقاله‌اش، از پژوهشهای خود چنین نتیجه می‌گیرد: تئولوژی مجموعه‌ای برای قرائت[۱۶] بوده است ــ اما نه ضرورتاً در شكل یك كتاب مشخص با عنوان اثولوجیا، یعنی «فی علم الربوییة» ــ كه به وسیلۀ عضوی یا اعضایی از «حلقۀ كندی»، در آغاز سدۀ ۹ م گردآوری شده بود. آن مجموعه، افزون بر AP، همچنین حاوی [بخشهایی(؟) از] «عناصر الهیات» اثر پروكلوس و برخی رسائل متافیزیكی از اسكندر افرودیسی بوده است. متنهای زیر نهادۀ‌ یونانی آنها بیشتر به شكلی بوده است كه ما اكنون آنها را در دست داریم. شاهدی بر وجود یك متن واسطۀ سریانی نیز یافت نمی‌شود. AP ترجمۀ آزاد بخشهای بیشتری از آنچه پاره‌های موجود نشان می‌دهند، از انئادهای ۴-۶ فلوطین را دربرداشته است.

ابن ناعمه همان نظم متن اصلی (یونانی) را حفظ كرده و فهرست مطالب مفصلی بر آن افزوده است. بخشهای افزوده و دخیل دیگر تئولوژی را می‌توان كار دیگر اعضای حلقۀ كندی به شمار آورد. از سوی دیگر نفی فرضیۀ پرفوریس چونان مؤلف اصلی این مجموعه خلأی پدید می‌آورد، زیرا می‌توان پرسید كه چه كسی یا چه چیزی این اندیشه را در ذهن كسانی پیرامون كندی پدید آورده بود كه پروكلوس، اسكندر افرودیسی و فلوطین را به‌عنوان نمایندگان تئولوژی یا الهیات پس از ارسطو، برگزینند، اما راه حل اكثر مسائل اثولوجیا را كه به آثار یونانی پایۀ آن متفاوت است، باید در دوران و زمان خود آنها جست‌وجو كرد (ص 134-135؛ دربارۀ نقد مقالۀ زیمرمان، نك‌ : مقالۀ اِورِت ك. راسون، «تئولوژی ارسطو و متن و مجعول ارسطویی دیگر در بازنگری» در «مجلۀ انجمن خاوری آمریكایی[۱۷]»).

ترجمۀ لاتین اثولوجیا و روایت طولانی‌تر آن

چنانكه در آغاز مقاله اشاره شد، روایتی از اثولوجیا در اروپای دروان رنسانس به زبان لاتین ترجمه شد. مردی ایتالیایی به نام فرانچسكو رُزی ــ كه دربارۀ او آگاهی چندانی در دست نیست و گویا زائر یا دیپلمـاتی با مـأموریت سیاسی در خاور نزدیك بوده است ــ در سفرهای خود، در كتابخانه‌ای در دمشق دست‌نوشته‌ای از اثولوجیا می‌یابد و پس از بازگشت به ایتالیا، پزشكی یهودی اهل قبرس، به نام موسِس اَرُواس را مأمور می‌كند كه آن را لفظ به لفظ به لاتین ترجمه كند. ظاهراً ارواس خود نیز به این اثر علاقه‌مند بوده است، زیرا نه تنها در نوشته‌های خود از آن نام می‌برد، بلكه یك ترجمۀ‌ عبری نیز از آن فراهم كرده بود كه اكنون فقط پاره‌هایی از آن در دست است. پس از آن، پزشك و فیلسوف ایتالیایی پیر نیكولا كاستِلانی، به اصلاح و ویراستاری آن ترجمۀ لاتین پرداخت و بعداً آن را به پاپ لِئو دهم تقدیم كرد و با اجازۀ ‌او در ۱۵۱۹ م، با عنوان « تئولوژی فرزانه‌ترین فیلسوف، ارسطوی استاگرایی، یا فلسفۀ عرفانی نزد مصریان» در رُم منتشر شد.

سالها پس از آن دانشمند فرانسوی ژاك شارپانتیه، در ۱۵۷۲ م بار دیگر ترجمۀ آزاد زیبایی به لاتین، برپایۀ ترجمۀ تحت اللفضلی قبلی اثولوجیا فراهم آورد، دیباچه‌ای نیز بر آن افزود و آن را پاریس منتشر كرد. وی در دیباچۀ خود، در اصالت این كتاب تردید می‌كند و حدس می‌زند كه انتساب آن به ارسطو مجعول است؛ وی نشانه‌های متعددی از تأثیر فسلفۀ مكتب اسكندریه در آن می‌یابد. این ترجمه، پس از آن، چندین بار در سالهای آخر سدۀ ۱۶ و نیمۀ نخست سدۀ‌ ۱۷ م در اروپا تجدید چاپ و منتشر شده است.

 

از سوی دیگر، چنانكه در آ‌غاز نیز اشاره شد، در ۱۹۲۹ م، پژوهشگر روسی بریسف، متن تازه‌ای از اثولوجیا كشف كرد كه با متن شناخته و پذیرفته شدۀ‌ آن تفاوتهایی داشت. این متن در ۱۰ «میمر» است، در‌حالی‌كه ترجمۀ ‌لاتین ۱۴ كتاب را در بردارد. از لحاظ محتوا و مطالب نیز میان روایت كوتاه‌تر اثولوجیا و متن طولانی‌تری كه بریسف كشف كرده بود، ‌تفاوتهایی یافت می‌شود، از آن جمله افزوده‌هایی است كه در ترجمۀ‌ لاتین گنجانده شده است، به‌ویژه در كتاب دهم ترجمۀ ‌لاتین مطالب بسیاری دربارۀ «كلمه» آمده است كه در متن عربی دیتریچی یا بدوی یافت نمی‌شود.

پیش از آن، والنتین رزه، در مقاله‌ای كه به آن اشاره شد، در تطبیق مطالب ترجمۀ ‌لاتین اثولوجیا و متن عربی آن، به این نتیجه رسیده بود كه ترجمۀ‌ لاتین، تحریف عمدی متن عربی است كه با جهت‌گیری ویژه و منطبق با روح اسكولاستیكی مسیحی انجام گرفته و مطالب دخیلی دارد كه در ترجمۀ لاتین بر متن عربی افزوده شده است. اما بریسف كشف كرد كه معادلهای آن مطالب اضافی در متن عربی روایت طولانی‌تر اثولوجیا یافت می‌شود. از سوی دیگر، تفاوتهای اندكی كه میان ترجمۀ‌ لاتین و روایت طولانی‌تر عربی این اثر دیده می‌شود، به كاستلانی و شارپانتیه باز می‌گردد كه در نخستین ترجمۀ لاتین ارواس دستكاری كرده بودند. همچنین از آنجا كه در ترجمۀ ‌لاتین نامی از كندی به‌عنوان اصلاحگر متن اثولوجیا نیامده است، بریسف به این نتیجه رسید كه احتمالاً خود این فیلسوف مسئول مختصر كردن متن اصلی عربی اثولوجیا بوده، و كوشیده است همۀ‌ مطالبی را كه رنگ بینش مسیحی داشته، از آن حذف كند و آن را با سلیقۀ خوانندگان مسلمان موافق سازد. سرانجام متن كوتاه‌تر این اثر رواج یافته و روایت طولانی‌تر اصلی به فراموشی سپرده شده، و تنها نزد محافل معینی باقی مانده بوده است. این متن طولانی‌تر كه بریسف آن را یافته است، با حروف عبری نوشته شده، و اصل آن دست‌نوشته‌ای به حروف عربی بدون نقطه‌گذاری بوده است.

بریسف در سالهای بعد همچنان به پژوهشهای خود دربارۀ ‌اثولوجیا ادامه می‌داد. وی در ۱۹۳۳ م، دربارۀ نظریۀ‌ «اراده»، نزد ابن جبیرول در تأثیر مطالب اثولوجیا بر اندیشۀ این فیلسوف، مقاله‌ای زیر عنوان «در پیرامون نقطۀ‌ آغاز اراده‌گرایی ابن‌جبیرول» در «نشریۀ خبری آكادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی، بخش علوم اجتماعی[۱]» منتشر كرد. بریسف در این مقاله پاره‌هایی از متن طولانی‌تر اثولوجیا را نقل كرد و به بررسی آنها پرداخت. وی در این مقاله دربارۀ اصل مسیحی روایت طولانی‌تر تردید می‌كند و وجود نظریۀ‌ «كلمه» در آن را دلیل قاطعی بر تأثیر تفكر مسیحی بر اثولوجیا نمی‌شمارد و احتمال می‌دهد كه مطالب روایت طولانی‌تر به نظریات فلسفی هلنیستی التقاطی باز می‌گردد كه صابئۀ حرّان تا قرنها پس از ظهور اسلام پیرو آن بوده‌اند.

خاورشناس دیگر پینِس در ۱۹۵۵ م، در مقاله‌ای كه با عنوان «نسخۀ بدل طولانی‌تر تئولوژی ارسطو در پیوندهای آن با عقیدۀ اسماعیلی» در «مجلۀ مطالعات اسلامی»، منتشر كرد، پاره‌هایی را كه بریسف در مقالۀ دوم خود نقل كرده بود، به فرانسه ترجمه كرد. وی استنباطهای بریسف را رد می‌كند و بر این باور است كه نظریۀ‌ «كلمه» در نسخۀ طولانی‌تر اثولوجیا، پیوند تنگاتنگی با عقاید معادل آن نزد اسماعیلیان دارد (ص 11-12؛ قس: زیمرمان، 197-198).

خاورشناس دیگر استرن نیزدر ۱۹۶۱ م، مقاله‌ای با عنوان «نوافلاطونی ابن حَسدای، یك رسالۀ نوافلاطونی و تأثیر آن بر اسحاق اسرائیلی و روایت طولانی‌تر تئولوژی ارسطو»، در اورینس[۲] منتشر كرد و متن عربی پاره‌هایی از روایت طولانی‌تر اثولوجیا را همراه ترجمۀ انگلیسی آنها آورد (دربارۀ‌ روایت طولانی‌تر اثولوجیا، نک‌ : فنتون، 241-264).

 

اثولوجیا و فلیسوفان اسلامی

چنانكه در آ‌غاز گفته شد، اثولوجیا از سدۀ ۴ ‌ق به بعد مهر و نشان خود را بر بسیاری از اندیشه‌های فلسفۀ اسلامی نهاده است. نشانه‌هایی از تأثیر آن را نخست در برخی از نوشته‌های یعقوب بن اسحاق كندی می‌یابیم، اما از سوی دیگر، جای شگفتی و پرسش است كه خودكندی ــ كه گفته می‌شود اثولوجیا در حلقۀ فلسفی او ترجمه و به وسیلۀ او اصلاح شده است ــ در فهرستی كه از آثار ارسطو فراهم كرده بود، اثولوجیا را نام نمی‌برد (نک‌ : كندی، ۱ / ۳۶۳- ۳۴۸). آیا نمی‌توان پنداشت كه كندی در انتساب آن به ارسطو شك داشته، یا نام ارسطو بعدها، از سوی دیگران بر آن افزوده شده است؟

ابونصر فارابی نیز، در یك نوشتۀ مشهورش ( الجمع ... ) در چند جا از اثولوجیا نام می‌برد و به مطالب آن استشهاد می‌كند (ص ۱۰۱، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۵، ۱۰۹؛ دربـارۀ ‌فـارابی و اثولوجیـا نک‌ : زیمرمان، 177-183). ابن سینا نیز تعلیقاتی بر اثولوجیا داشته كه بخشی از كتاب الانصاف گم شدۀ او را تشكیل می‌داده است. وی هر چند به نام نویسندۀ آن تصریح نمی‌كند، اما چنین پیداست كه انتساب آن را به ارسطو نیز نفی نكرده است (نک‌ : ابن‌سینا، «شرح ... »، ۳۵-۷۴). وی در نامه‌ای كه به ابوجعفر محمد بن حسین بن مرزبان كیا نوشته است، می‌گوید كه در كتاب الانصاف خود، همۀ ‌موارد مشكل فلسفی را تا پایان اثولوجیا با وجود همۀ اعتراضهایی كه به آن می‌شود، توضیح داده و شرح كرده است (همو، «المباحاث»، ۱۲۱). پاول كراوس از این عبارت استنباط می‌كند كه ابن سینا در انتساب اثولوجیا به ارسطو تردید داشته است (ص 272-273؛ برای رد استنباط كراوس، نک‌ : زیمرمان، 183-184). در رسائل اخوان الصفا هم با پذیرش انتساب اثولوجیا به ارسطو، پاره‌ای از «میمر» اول نقل می‌شود (نک‌ : ۱ / ۱۳۸؛ قس: بدوی، ۲۲). اما در این میان، شهاب‌الدین سهروردی (د ۵۸۷ ق / ۱۹۱۱ م) پس از نقل پاره‌ای از اثولوجیا، آن را گفتۀ افلاطون می‌شمارد، نه ارسطو (نک‌ : «التلویحات »، ۱۱۲، قس: «حكمة الاشراق»، ۱۶۲؛ قطب‌الدین، ۱۶۲، حاشیه). صدرالدین شیرازی (د ۱۰۵۰ ق / ۱۶۴۰ م) نیز در نوشته‌هـای خود به مطالب اثولوجیا استشهـاد می‌كند (نک‌ : اسفار، ۳ / ۳۱۷). وی در نوشتۀ دیگری، پس از اعتراض به ابن سینا در انكار نظریۀ «مُثُل» افلاطونی، می‌گوید كه گویا وی اثولوجیا را ندیده، یا آن را نه به ارسطو، بلكه به افلاطون نسبت می‌دهد (عرشیه، ۲۴۰-۲۴۱).

 

در پایان جدول كاملی از مطالب اثولوجیا و معادلهای آنها را در انئادها می‌آوریم. متن عربی این مطالب در افلوطین عندالعرب به كوشش عبدالرحمان بدوی یافت می‌شود (برای مطابقۀ معادلها در انئادها، قس: متن یونانی و ترجمۀ ‌فرانسوی از امیل برئیه[۳]؛ نیز متن یونانی و ترجمۀ انگلیسی انئادها از آرمسترانگ[۴]). در سمت راست، متن عربی اثولوجیا (زیر عنوان بدوی)، طبق صفحه و سطر(س) و در سمت چپ متن انئادها، طبق شمارۀ «انئاد»، شمارۀ ‌رساله، شمارۀ‌ بخش و سطر قرار دارد. این جدول از «آثار پلوتینوس[۵]» (II / 489-494) برگرفته شده است.

https://www.cgie.org.ir/uploads/%D8%AC%D9%84%D8%AF%206%20%D8%AF%D8%A8%D8%A7/%D8%A7%D8%AB%D9%88%D9%84%D9%881.gif

https://www.cgie.org.ir/uploads/%D8%AC%D9%84%D8%AF%206%20%D8%AF%D8%A8%D8%A7/%D8%A7%D8%AB%D9%88%D9%84%D9%88-2.gif

https://www.cgie.org.ir/uploads/%D8%AC%D9%84%D8%AF%206%20%D8%AF%D8%A8%D8%A7/%D8%A7%D8%AB%D9%88%D9%84%D9%883.gif

 

 

 

 

مآخذ

ابن سینا، «شرح كتاب اثولوجیا»، «المباحثات»، ارسطو عندالعرب عبدالرحمان، بدوی، كویت، ۱۹۷۸ م؛ «اثولوجیا»، منسوب به ارسطو، افلوطین عندالعرب (نک‌ : هم‌ ، بدوی)؛ بدوی، عبدالرحمان، افلوطین عندالعرب، كویت، ۱۹۷۷ م؛ رسائل اخوان الصفا، بیروت، ۱۹۵۷ م؛ سهروردی، شهاب‌الدین، «التلویحات»، فی الحكمة الالهیة، به كوشش هانری كربن، استانبول، ۱۹۴۵ م؛ همو،‌«حكمة الاشراق» مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به كوشش هانری كربن، تهران، ۱۹۵۲ م؛ صدرالدین شیرازی، اسفار، تهران، ۱۳۸۳ ق؛ همو، عرشیه، به كوشش غلامحسین آهنی، اصفهان، ۱۳۴۱ ش؛ فارابی، الجمع بین رأیی الحكیمین، ‌به كوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۶۸ م؛ قطب‌الدین شیرازی، «شرح برحكمة الاشراق» (نک‌ : هم‌ ، سهروردی)؛ كندی، یعقوب، «فی كمیة كتب ارسطو طالیس»، رسائل الكندی الفلسفیة، به كوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۹ ق؛ نیز:

 

Borisov, A., «Arabskiĭ original latinskoĭ versii tak nazivayemoĭ Teologii Aristotelya», Zapiski kollegii vostokovedov, Leningrad, 1930, vol. V; Fenton, P. B., «The Arabic and Hebrew Versions of the Theology of Aristotle», Pseudo-Aristotle in the Middle Ages, ed. J. Kraye et al., London, 1986; Kraus, P., «Plotin chez les Arabes», Bulletin de l’Institut d’Egypte, 1940-1941, vol. XXIII; Kutsch, W., «Ein arabisches Bruchtück aus Porphyrios ... », Mélanges de l’université Saint Joseph, Beirut, 1954, vol. XXXI; Lewis, G., «A Re-examination of the So-called Theology of Aristotle», Oriens, 1957, vol. X; Munk, S., Mélanges de philosophie juive et arabe, Paris, 1955; Pauly; Pines, S., «La Longue recension de la Théologie d’Aristote dans ses rapports avec la doctrine ismaéleinne», Revue des études islamiques, Paris, 1955; Schaeder, H., «Die islamische Lehre ... », ZDMG, 1925, vol. LXXIX; Walzer, R., «Porphyry and the Arabic Tradition», Porphyre, Geneva, 1965, vol. XII; Zimmermann, F. W., «The Origins of the So-called. Theology of Aristotle», Pseudo-Aristotle in the Middle Ages, London, 1986.

 

شرف‌الدین خراسانی (شرف)

اسم الکتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 10  صفحة : 95
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست