اسم الکتاب : فقه نظام سياسى اسلام المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 161
هادويّت
بالذات خداوند، تقدّم اراده الهى را بر اراده ديگران به مقتضاى عقل عملى اثبات
مىكند؛ بدين معنا كه عقل عملى، حكم مىكند آنجا كه موجودى حقّ بالذات است و در
حقّانيت خود نياز به ديگرى ندارد و لهذا بالذات هادى إلى الحقّ است، تبعيّت از
اراده اين موجود، در حكم عقل عملى أولى از تبعيّت از اراده موجودى است كه حقّ
بالذات نيست و براى يافتن حق، نيازمند هادى و مرشدى است كه او را به حق هدايت و
دلالت كند. بنابراين، اراده موجود هادى بالذات، اعلى و برتر از اراده موجودى است
كه غير مهتدى بالذات است.
نتيجه
اينكه: برترى ذات بارىتعالى بر همه عالم وجود، از جمله عالم انسانها و انحصار
اين برترى در ذات مقدّس حقتعالى، حقيقت مسلّمى است كه برهان بر اثبات آن قائم
است. بنابراين، براساس مقدّمات مذكور در بالا، حقّ حاكميّت بالذات منحصراً از آنِ
ذات بارىتعالى است و هيچ موجودى جز خدا، بالذات از چنين حقّى برخوردار نيست و اين
خداى متعال است كه به اقتضاى حقّ حاكميّت بالذات خويش مىتواند افرادى را به عنوان
جانشين خود براى حاكميّت در جامعه بشر تعيين كند و به اين افراد، حقّ حاكميّت
بالعرض ببخشد.
برهان
چهارم
اين
برهان نيز سه مقدمه دارد:
مقدمه
اول: غايت حاكميّت بالذات و هدف آن، رفع نياز محكوم است. نيازمندى محكوم به
حاكميّت حاكم است كه محكوم را به اطاعت از حاكم و فرمانبردارى از او وا مىدارد.
حاصل آنكه بدون نيازمندى محكوم به حاكميّت حاكم، حاكميّت حاكم ثبوتاً فاقد توجيه
عقلى و اثباتاً غير قابل تحقّق است.
اسم الکتاب : فقه نظام سياسى اسلام المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 161