«الحوز: الجمع، و كل من ضمّ شيئاً الى نفسه من مال او غير ذلك فقد حازه حوزاً و حيازةً»[1].
حَوْز به معناى جمع است و هركس چيزى را- نظير مال يا جزء آن- را به خود ضميمه كند آن را حيازت كرده است. و مصدر آن حَوْز و حيازت است.
و نيز در لسان العرب آمده است:
«حازه يحوزه: اذا قبضه و ملكه و استبد به»[2].
«حازه يحوزه»: به معناى در اختيار گرفتن يك شىء و به ملكيت درآوردن و تسلط بر آن است.
و نيز آمده است:
«و الحوز من الارض: ان يتخذها رجل و يبين حدودها فيستحقها فلا يكون لاحد فيها حق معه»[3].
حَوْز درباره زمين به معناى آن است كه كسى آن را در اختيار بگيرد و مرز آن را مشخص كند و در نتيجه مالك آن شود به نحوى كه براى ديگرى در آن زمين حقى نباشد.
فيومى در المصباح مىگويد:
[1] . ابو الفضل جمال الدين محمدبن مكرم الأفريقى المصرى ابن منظور، لسان العرب، ج 5، ص 341، ماده« حوز».
[2] . همان.
[3] . همان.