«هرگونه
تلاش انسانى، خواه تلاش جسمى، ذهنى يا معنوى، كه به توليد كالاهاى اقتصادى منتهى
شود، كار ناميده مىشود»[1].
ريمون
بار مىگويد:
«كار
يك فعاليت آگاهانه انسان است كه آدمى بهوسيله آن با كميابى مبارزه مىكند، و
مىكوشد تا براى برآوردن نيازمندىهاى خود بر مقدار كالاها بيفزايد. فايده كار
همانا بهرهورى آن است، يعنى ظرفيت تبديل اشياء بدين منظور كه بر مراتب ارضاى
احتياجات افزوده شود»[2].
به
نظر مىرسد هر دو تعريف تنها توليد كالا را شامل مىشوند و نظر به كار خدماتى
ندارند، درحالىكه كار اقتصادى شامل كار خدماتى نيز مىشود.
با
بهرهگيرى از دو تعريف فوق و در يك نگاه كلىتر مىتوان كار اقتصادى را چنين تعريف
كرد:
«هرگونه
تلاش اختيارى و آگاهانه انسان براى رفع نيازمندىهاى خود و انسانهاى ديگر كه از
ارزش مالى برخوردار باشد».
اينكه
ملاك ارزش مالى كار چيست، خود بحثى است كه به طور مستقل بايد بدان پرداخت. و در
ضمن مباحث آينده خواهد آمد.