دوم: توده‌اى بودن حركت‌

زيرا كه همگامى و همراهى توده‌ها با جنبش و هدف‌هاى آن از جمله شرايط بنيادى براى پيروزى جنبش رهايى‌بخش به شمار مى‌رود. جنبش رهايى‌بخش در هر كجا كه مطرح گردد معمولًا با استبداد وحشيانه‌اى كه از قدرت مالى، سياسى و نظامى برخوردار است و با نيروها و قدرت‌ها و امكانات زيادى هم پشتيبانى مى‌شود، مواجه مى‌گردد. اين قدرت استبدادى بى‌رحمانه و بى هيچ كوتاهى با نهضت برخورد مى‌كند و هيچ مانعى براى ارتكاب زشت‌ترين جنايات در راه حفظ تخت و تاج و قدرت خود نمى‌شناسد و براى تحكيم پايه‌هاى قدرت و سلطه خود بر اوضاع سياسى و اجتماعى از شيوه‌هاى مختلف تطميع و تهديد و ارعاب بهره مى‌برد و از هيچ كوششى براى ريشه‌كن ساختن هرگونه فعاليت مخالف سياسى فروگذار نمى‌كند. بنابراين ناگزيز در رويارويى با اين ديكتاتورى وحشى بايد به طور گسترده توده‌ها را بسيج كرد و مردم نيز همواره همدلى و همراهى نشان دهند تا حركت رهايى‌بخش بتواند در وهله نخست پايه‌هاى قدرت رژيم حاكم را بلرزاند و تضعيف كند و در وهله بعدى اين قدرت را واژگون سازد و به هدف‌هاى رهايى‌بخش خود نايل آيد.

سوم: مسئله رهبرى‌

كه در واقع ويژگى اساسى جنبش رهايى‌بخش به شمار مى‌رود و