اسم الکتاب : درآمدى بر عرفان اسلامى المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 171
چو آنِ ماست چون با ديگران است؟
چو اينجا نيست در آنجا كجا شد؟
دل و جانش چو با اللّه پيوست
اگر زين آب و گل شد در كجا شد؟
بگو روشن كه شمسالدين تبريز
چو گفت: الشمس لا يخفى كجا شد؟
تذكره
نويسان، مطلب روشنى درباره پايان كار شمس ننوشتهاند و در هيچيك از منابع و مآخذ
در اينباره مطلب مستند و قابل اعتمادى نيامده است. به نظر مىرسد كسى از سرنوشت
شمس خبر نداشته و مولانا نيز كه مريد و عاشق شمس بوده از اين پس خبرى درباره شمس
به او نرسيده است.
شمس
در نوبت اول پس از 16 ماه اقامت در قونيه به تاريخ (2 شوال 643 ق/ 21 فوريه 1246.
م) ناپديد شد و پس از چندى در سال (644. ق/ 1247. م) به قونيه بازگشت و در سال
(645. ق/ 1248. م) براى هميشه ناپديد گرديد[1].
شمس
از نگاه شمس
به
نظر مىرسد بهترين منبع آشنايى با شخصيت شمس و راز و رمز كار او دو راه است؛ يكى
آثارى كه از او بهجا مانده است و ديگرى گفتارهايى است كه از مولانا درباره او از
طريق شعر و نثر به دست ما رسيده است.
در
اين بخش، آنچه را كه شمس درباره خود گفته است مورد بررسى قرار مىدهيم.
آنچه
از شمس به جا مانده مقالات منتسب به او است و اگرچه انتساب همه اين مقالات به او
قطعى نيست؛ لكن به اجمال مىتوان به بخش اعظم اين