اسم الکتاب : امامت در قرآن المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 146
و جانشين من
در ميان كسانى است كه به من ايمان آوردهاند، و مفسر كتاب پروردگارم پس از من است
و ...»[1]
ابو
اسحاق ثعلبى نيز در كتاب تفسيرش، الكبير در تفسير سوره معراج نقل كرده است:
«وقتى
رسول خدا در غدير خم بود، همه مردم را فراخواند، چون همگى جمع شدند، دست على را
گرفت و گفت: هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست. اين مسئله در همه جا انتشار
يافت تا اينكه به گوش حارث بن نعمان فهرى رسيد. او سوار بر شترش شد و به محضر رسول
خدا (ص) آمد و شترش را خوابانيد و از آن پياده شد و به حضرت گفت: اى محمد! به ما
امر كردى كه شهادت بدهيم خدايى جز الله نيست و تو فرستاده او هستى، ما هم از تو
قبول كرديم، امر كردى پنج بار [در روز] نماز بگزاريم، قبول كرديم، به زكات امر
كردى، گردن نهاديم، دستور دادى رمضان را روزه بگيريم، پذيرفتيم، به حج امر كردى، قبول
كرديم. سپس، از اين [همه] راضى نشدى تا اينكه بازوان پسر عمويت را بالابُردى و او
را بر ما برترى دادى و گفتى كه هر كس من مولاى اويم، على هم مولاى اوست؟! آيا اين
[اعلام جانشينى او] از طرف توست يا از طرف خدا؟ [حضرت] فرمود: به خدايى كه خدايى
جز او نيست، سوگند كه اين [امر] از جانب خداست. پس حارث به سوى مركبش بازگشت و
اينچنين