اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 140
3) موضوع له
كه همان معنايى است كه علامت بر آن دلالت مىكند.
در
حالى كه در دلالت لفظ بر معنا، بيش از دو ركن وجود ندارد (موضوع كه لفظ است و
موضوع له كه معناست) و اين نشانه آن است كه وضع لفظ بر معنا، از قبيل: نصب علامات
نيست.
جواب
اشكال محقّق خوئى:
اشكال
اوّل محقّق خوئى قابل دفع است. مىتوان در پاسخ اين اشكال چنين گفت كه:
اعتبار وضع لفظ بر معنا بسيار ساده و بسيط است و نياز به هيچ تكلّفى ندارد. در اين
عمل، عناصرى كه مورد نيازند عبارتاند از:
1)
تصوّر معنا؛
2)
اراده دلالت بر معنا به وسيله لفظ؛
3)
تصوّر لفظ؛
4)
ايجاد لفظ به قصد وضع بر معنا.
و
اين چهار عمل، از طفل و قاصر نيز بر مىآيند.
اشكال
دوم محقّق خوئى را نيز استاد شهيد صدر دفع كردهاند و حاصل دفع اين است
كه:
در
علامات- كه وضع در آنها خارجى است-، اگر چه سه ركن وجود دارد- بنابر آنچه محقّق
خوئى فرمودند- لكن، دو ركن موضوع عليه و موضوع له، احياناً در خارج متّحدند و تنها
با تحليل ذهنى از يكديگر جدا مىشوند. مثلًا: اگر فرض كنيم در محلّى علامتى گذاشته
شده كه دلالت مىكند بر اينكه در زمين اطراف آن، مين وجود دارد. در اينجا سه ركن
از هم جدا در خارج داريم:
1)
موضوع: كه علامت است؛
2)
موضوع عليه: كه نقطه خاصّى در زمين است؛
3)
موضوع له: كه وجود مين است.
لكن
در آنجا كه علامت، نشان دهنده مسافت معينى است. مثلًا: علامتى كه نشان دهنده
اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 140