میشد. پیداست که او نیز در خوردن طعام
مراعات دیگران را میکرد تا همة میهمانان در فرصت کافی
غذایشان را صرف کنند و در عین حال از این که صرف غذایشان
به طول انجامیده احساس شرم نکنند.[1]
سفره نقش مهمی در همزیستی افراد
ایفا میکند. هنگامی که به سفرههای عشایری
مینگریم جای نمک و آب و نان توسط بافتههای مشخص شده
کاملاً معین است و این نشانگر اهمیت این سه عنصر
غذایی در فرهنگ ایرانی است که هنوز هم پشت سر مسافر آب
میریزند، در سفره نان و نمک میگذراند و میگویند
نان و نمک هم را میخورند. پس سه رکن اصلی باعث ماندگاری و
پایداری سفره ایرانی شده است. این سه رکن عبارت از:
اهمیت سفره، تمایز سفره ایرانی و درک باورهای مربوط به سفره.[2]
ژان شاردن از سفرنویسان دورة صفوی،
میهماننوازی ایرانیان را چنین شرح میدهد: «چیزی
که در شیوه زندگی ایرانیان، گذشته از قناعت آنان، مرا سخت
به اعجاب بر میآورد، میهماننوازی آنان است. وقتی ایرانیان
خوان غذا میگسترند، نه تنها درها را نمیبندند بلکه هر کس که در آنجا
باشد و یا فرا رسد و اغلب غلامانی که اسب را بر در نگاه میدارند،
بر سر سفره فرا میخوانند. هر عده بر سر ناهار یا شام بر سر سفره
باشند برای کسی رنجی ندارد... ایرانیان در
ستایش مهماننوازی میگویند که حضرت ابراهیم هرگز بدون
حضور مهمان دست به غذانمیبرد».[3]
در سفرة ایرانی به دلیل اهمیت شکر
و قدردانی از نعمتهای الهی بر روی «سفره» اشعاری
درباره نعمت، شکر، سپاسگزاری، نوشته میشد. همانند این شعرها که
در اکثر سفرهای قدیم به خطی زیبا نوشته شده است: