کمک و یاری به مهمان از کارهای
پسندیده است. اما کمکی نباشد که مهمان احساس کند که باید زودتر
مجلس مهمانی را ترک کند.
نَزَلَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ قَوْمٌ مِنْ
جُهَيْنَةَ فَأَضَافَهُمْ فَلَمَّا أَرَادُوا الرِّحْلَةَ زَوَّدَهُمْ
وَوَصَلَهُمْ وَأَعْطَاهُمْ ثُمَّ قَالَ لِغِلْمَانِهِ تَنَحَّوْا لَا
تُعِينُوهُمْ فَلَمَّا فَرَغُوا جَاءُوا لِيُوَدِّعُوهُ فَقَالُوا لَهُ يَا ابْنَ
رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ أَضَفْتَ فَأَحْسَنْتَ الضِّيَافَةَ وَأَعْطَيْتَ
فَأَجْزَلْتَ الْعَطِيَّةَ ثُمَّ أَمَرْتَ غِلْمَانَكَ أَنْ لَا يُعِينُونَا عَلَى
الرِّحْلَةِ فَقَالَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لَا نُعِينُ أَضْيَافَنَا عَلَى الرِّحْلَةِ
مِنْ عِنْدِنَا؛ «عدهای از طایفه جُهَنیه مهمان امام صادق شدند. امام از
آنان پذیرایی کرد و چون خواستند بروند، به آنها توشه و آذوقه و
پول داد. آنگاه به خدمتکارانش فرمود: کنار روید و کمکشان نکنید! مهمانان
چون رخت خویش بستند. برای خداحافظی، نزد امام آمدند و گفتند:
ای پسر پیامبر خدا شما پذیرایی شایانی از ما به عمل
آورید و دَهشِ بسیار کردید؛ اما به خدمتکارانتان فرمودید
که در بستنِ بار، به ما کمک نکنند؟! امام فرمود: همانا ما
خاندانی هستیم که به مهمانان خود در رفتن از نزدمان کمک نمیکنیم».[1]
نیز در سیرة امام کاظم
چنین میخوانیم: مهمانهایی بر امام کاظم وارد شدند چون خواستند بروند، خدمتکاران
امام، کمکشان نکردند. آنگاه به امام گفتند: ای پسر رسول خدا! ممکن است که
به خدمتکاران بفرمایید در بستن بار، به ما کمک کنند؟ امام کاظم فرمود: «چون برای رفتن است، نه!»[2]
توشة راه مهمان
در هنگام رفتن مهمان توشه و غذا به او دادن نشانة سخاوت
میزبان است.
امام باقر: زَوِّدُوهُ وَطَيِّبُوا زَادَهُ فَإِنَّهُ مِنَ السَّخَاءِ؛ «توشه بسیار همراهش
کنید؛ زیرا این کار، [نشان] از سخاوت است».[3]