مسأله
1032- اگر به اندازه ركوع خم شود ولى دستها را به زانو نگذارد، اشكال
ندارد.
مسأله
1033- هرگاه ركوع را به طور غير معمول بجاآورد، مثلا به چپ يا راست خم
شود، اگرچه دستهاى او به زانو برسد، صحيح نيست.
مسأله
1034- خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگر مثلا براى
كشتن جانور خم شود، نمىتواند آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و دوباره
براى ركوع خم شود، و بواسطه اين عمل، ركن زياد نشده و نماز باطل نمىشود.
مسأله
1035- كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران فرق دارد، مثلا دستش
خيلى بلند است كه اگر كمى خم شود به زانو مىرسد، يا زانوى او پائينتر از مردم ديگر
است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد، بايد به اندازه معمول خم شود.
مسأله
1036- كسىكه نشسته ركوع مىكند، بايد به قدرى خم شود كه صورتش مقابل
زانوها برسد، و بهتر است به قدرى خم شود كه صورت مقابل جاى سجده باشد.
مسأله
1037- بهتر آن است كه در حال اختيار در ركوع، سه مرتبه
«سُبْحانَ اللهِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبِّيَ العَظِيمِ
وَبِحَمْدِهِ» بگويد، و ظاهر اين است كه گفتن هر ذكرى كه به اين مقدار باشد كفايت
مىكند، ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك
«سُبْحانَ اللهِ» كافى است.
مسأله
1038- ذكر ركوع بايد دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود، و مستحب است آن
را سه يا پنج يا هفت مرتبه بلكه بيشتر بگويند.
مسأله
1039- در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد، و در ذكر مستحب هم
آرام بودن بدن بهتر است.
مسأله
1040- اگر موقعى كه ذكر واجب ركوع را مىگويد، بىاختيار به قدرى حركت
كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود، بهتر اين است كه بعد از آرام گرفتن بدن
دوباره ذكر را بگويد، ولى اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود يا
انگشتان را حركت دهد، ضررى ندارد.
مسأله
1041- اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد عمداً ذكر
ركوع را