اسم الکتاب : إستفتائات جديد المؤلف : تبريزي، ميرزا جواد الجزء : 2 صفحة : 302
براى گلدسته اختصاص داده شده
بود به خاطر احتياجى كه به آن براى تكميل سهم اختصاصىشان دارند از نظر شرعى جايز
است؟
بسمه
تعالى
-
چنانچه مالكين زمين آن تكه زمين را براى ساختن گلدسته وقف كردهاند، نمىتوانند آن
را به ملك اختصاصىشان ملحق كنند، اگر ساختن گلدسته در آن قسمت ممكن نيست از آن
قسمت براى ساختن چيز ديگرى كه از متعلقات مسجد حساب شود استفاده كنند، و اللّه
العالم.
1260
-
شخصى خانه خودش را با لفظ «وقفت» واگذار كرده به زيد و اولاد زيد با اين جمله «وقفت
دارى لزيد و اعقاب زيد» حالا اعقاب و اولاد زيد منقرض شده و خانه موجود است، تكليف
اين خانه چيست؟
بسمه
تعالى
-
در فرض سؤال كه نسل موقوف عليه منقرض شده، خانه مزبور به ورثه واقف- كه در زمان
موت واقف زنده بودهاند- منتقل مىشود و اگر آنها- يا بعضى از آنها- مردهاند به
ورثه آنها منتقل مىشود، و اللّه العالم.
1261
-
محلى است كه حدود پنجاه سال قبل مردم بارهاى گندم يا جو در آنجا وزن مىكردند و
مىگذاشتند تا نوبت آنها بشود و آن را آسياب كنند و مدتها است كه اين زمين از
فايده مذكور ساقط گرديده و معلوم نيست ملك شخصى است يا وقف، و وارثى هم براى اين
زمين موجود نيست، ولى عالمى كه در آنجا بوده و در مسجد مجاور نماز اقامه مىكرده،
آنچه معلوم است از حدود بيست و پنج سال قبل اين زمين را اجاره داده بود و اجرت را
صرف سوخت مسجد مىنموده، البته در اين زمين چهار دكان هم ديگران حدود شصت سال قبل
ساخته بودند و وقف سوخت مسجد نموده بودند، خوب وقف اين دكانها معلوم است ولى وقف
زمين نامعلوم است، سؤال اينجاست آيا عمل آن عالم متقى و پرهيزكار دليل بر وقف بودن
زمين مىباشد؟
و
اگر دليل بر وقف بودن نيست آيا مىتوان اين زمين را براى ساختمان اجاره داد و اجرت
را خرج در سوخت مسجد نمود؟
و
آيا مىتوان در اين زمين مسكن براى خادم مسجد ساخت؟
اسم الکتاب : إستفتائات جديد المؤلف : تبريزي، ميرزا جواد الجزء : 2 صفحة : 302