تدريج از يك نقطه شروع به بروز نمود و
اين نقطه، سقيفه بود. وقتى مسأله سقيفه را مطالعه مىكنيم در مىيابيم كه اين
داستان چيزى نيست جز بروز عوامل شر و عوامل هوى و حبّ سلطنت و امارت در ميان كسانى
كه در گذشته به همراه پيامبر اكرم (ص) عازم ميدانهاى قتال و جهاد مىشدند ليكن
وقتى صاحبان آن روحيههاى پرشور و نشاط، پس از رحلت نبى اكرم (ص) در مقابل اغراء
امارات و سلطنت قرار گرفتند كه امتحان و ابتلايى بس عظيم براى ايشان به شمار
مىرفت، اين نفوس ضعيف كه تربيت كاملى نيافته بودند هر چه بيشتر به دام هواهاى
نفسانى كشيده شدند. مسأله سقيفه بروز كرد و رهبرى امت اسلامى و رسالت را به نحوى
كه مىدانيم تحريف نمود. اين تحريف منجر به اين شد كه مفهوم رهبرى اسلامى مشوش
گردد؛ و اين نتيجه رسوخ امراض نفسانى و سلطه شيطان بر آنان بود تا جايى كه اغراء
قدرت و سلطه، آنها را بر آن داشت تا حق را از اهلش غصب نمايند. اين نقطه آغاز بود
و اينان به حسب ظاهر از صحابه و بزرگان بودند. بدين سبب يك تشويش طبيعى در مورد
نظريه اسلامى حكومت به وجود آمد، زيرا واقعاً بسيارى از مردم اعتقاد داشتند اتفاقى
كه افتاده است، بر اساس معيارهاى اسلامى بوده است. زيرا اينان صحابه رسول خدا (ص)
و كسانى هستند كه به واسطه آنان روايات و احاديث رسول خدا (ص) به دست مىآيد. پس
همانگونه كه نقل قول آنها معتبر است، فعل خارجى آنها هم معتبر است.