گستردگى آن در ميان مردم، شرط شده است يا
اينكه هيچ يك از اين امور شرط نشدهاند؟
در مورد پرسش نخست، به نظر ما بعيد نيست ادعا شود كه معناى ياد شده
اختصاص دارد به فسادى كه از نوع ظلم و تجاوز به جان و مال و حقوق و ناموس ديگران
باشد و فساد در غير از اين موارد، اگر چه ممكن است خود از گناهان كبيرهاى مانند
فواحش باشد يا حتى بزرگترين گناه مانند شرك به خداى تعالى باشد كه فسادى بزرگ بوده
و براى جامعه بسيار خطرناك است، اما با اين همه، چنين فسادى «فساد فى الارض» شمرده
نمىشود. به دليل آنچه پيش از اين اشاره كرديم كه برداشت معناى ياد شده از آيه،
نيازمند آن است كه عنايت و خصوصيتى در «زمين» أخذ شده باشد كه به لحاظ آن، زمين به
صفات صلاح و فساد متصف شود، اتصاف ذات زمين به صلاح و فساد بىمعنا است، از اين رو
آن خصوصيتِ لحاظ شده در زمين بايد از اوصاف زمين و از شئون مطلوبيت آن براى انسان
باشد كه عبارت است از جنبه «مكان بودن» زمين براى استقرار انسان و زندگى و آسايش
او. بر اين پايه، هرگاه فساد و جرم به گونهاى باشد كه اين خصوصيت را از زمين سلب
يا در آن اخلال كند، اين گونه فساد را مىتوان وصفى براى زمين به شمار آورد و به
اعتبار آن گفت: زمين فاسد شده است.
اما اگر فساد، اين گونه نباشد، بلكه فساد در ديگر شئون زندگى انسان
غير از ناحيه محل سكونت و استقرار و آسايش او باشد، چنين فسادى، «فساد زمين» نيست،
بلكه فساد جامعه و انسان است. مگر اينكه براى واژه «ارض» در آيه، معناى مجازى
گستردهترى در نظر گرفته شود و آن را كنايه از تمامى جوانب زندگى انسان بدانيم.
چنين مجاز گستردهاى نيازمند آن است كه در كلام قرينهاى وجود داشته باشد كه بر آن
دلالت كند و بدون چنان قرينهاى، نمىتوان معناى مجازى ديگرى براى واژه ارض در نظر
گرفت به جز همان جنبه «محل استقرار و آسايش انسان بودن». دست كم، معناى ارض مجمل
است ميان اين دو معنا و اجمال مانع از تمسّك به اطلاق است، زيرا اين اجمال- چنانكه
در جاى خود ثابت شده است- از قبيل شك در سعه و ضيق مفهوم مورد نظر است، نه از قبيل
شك در تقييد يك مفهوم گسترده. به بيانى ديگر مىتوان گفت: صدق افساد در زمين متوقف
بر دو امر است:
1- اينكه جرم انجام شده، اخلال در صفت به خصوصى باشد كه زمين دارد و
آن عبارت است از «محل سكونت و استقرار و آسايش انسان بودن»، نه اخلال در صفتى از
صفات مربوط به انسان يا جامعه. مثلًا ترويج عقايد باطل يا مجبور كردن مردم به
پذيرفتن اين عقايد، به خودى خود، مصداق افساد در زمين نيست. اگر چه مصداق فساد
انسان و