148- انسان مانند حيوان به سبب مرگ نجس مىشود؛
ولى ميّت مسلمان به سبب غسلهاى سه گانه ميّت پاك مىگردد.
149-
در نجاست مردار بيرون آمدن روح از جميع بدن شرط است، پس تا روح از تمام بدن خارج
نشده است همه جسد- حتى قسمتى هم كه داراى روح نيست- پاك مىباشد.
150-
مجرد بيرون رفتن روح از بدن باعث نجاست مردار آن است، اگرچه بدن سرد نشده باشد، و
در اين حكم فرقى بين مرده انسان و غير انسان نيست؛ هرچند وجوب غسل مسّ ميت انسان
مخصوص به بعد از سرد شدن بدن او مىباشد.
151-
پوست مُردار به سبب دبّاغى پاك نمىشود.
152-
پوست دور انداخته شده اگر معلوم نباشد از حيوانى است كه داراى خون جهنده مىباشد
يا از غير آن، محكوم به طهارت است.
153-
چيزهايى از مردار طاهر العين كه روح نداشته و خون در آنها جريان ندارد- مانند پشم،
پر، استخوان، شاخ، منقار، ناخن، و ...- پاك مىباشند؛ ولى جاهايى كه به جسد مردار
متصل هستند به سبب ملاقات با رطوبتهاى مردار نجس مىگردند، و بايد شسته شوند.
154-
اگر از بدن انسان يا حيوان خون جهندهدار در حال زنده بودن گوشت يا چيز روحدار
ديگرى جدا شود، آن چيز نجس مىباشد.
155-
هرگاه از انسان يا حيوان زنده عضوى قطع شود، مادامى كه آن عضو به پوست آويخته و
اتصال باقى است پاك مىباشد؛ ولى چنانچه به گونهاى به پوست نازكى آويخته شود كه
عرفاً اتصال صدق نكند، أحوط اجتناب از آن است؛ اما اگر به طور كلى قطع شود نجس
مىباشد.
156-
گوشتى كه احياناً هنگام كشيدن دندان يا گرفتن ناخن جدا مىشود، اگر خيلى كم باشد
پاك است؛ و الّا نجس مىباشد.
157-
پوستهاى مختصر لب و جاهاى ديگر بدن كه موقع افتادنشان رسيده است