سه صورت مىشود آن را با آب شست، يا به دستورى كه
بعداً گفته مىشود آن را با پارچه يا سنگ و ... پاك كرد؛ هرچند شستن بهتر است، و
جمع بين هر دو اكمل است.
112-
حدّ شستن پاك شدن محل مىباشد، و تعدد لازم نيست، و همچنين در سنگ و كهنه مَدار
نقاء- پاك شدن نجاست- است.
113-
اگر كسى شك كند كه نجاست ديگر همراه غائط بيرون آمده است يا نه، يا از خارج نجاستى
به مخرج رسيده است يا نه، بايد بنا را بر عدم بگذارد، پس مخيّر است بين اينكه با
آب استنجاء نمايد يا با سنگ و پارچه و مانند اينها.
114-
اگر مخرج غائط را با آب بشويند، نبايد ذّرههاى غائط در آن بماند؛ ولى باقى ماندن
رنگ و بوى آن اشكال ندارد؛ و چنانچه در دفعه اول طورى شسته شود كه ذّرهاى از غائط
در آن نماند دوباره شستن لازم نيست.
115-
اگر سنگ و كلوخ و مانند اينها خشك و پاك باشند، مىشود مخرج غائط را با آنها تطهير
كرد؛ و چنانچه رطوبت كمى داشته باشند كه به مخرج نرسد اشكال ندارد.
116-
در استنجاء به غير آب برطرف كردن رطوبتى كه در مخرج مانده است لازم مىباشد، پس با
بودن رطوبت در مخرج پاك شدن آن اشكال دارد.
117-
احتياط مستحب آن است كه سنگ يا پارچهاى كه غائط را با آن برطرف مىكنند سه قطعه
باشد؛ و اگر با سه قطعه برطرف نشود، بايد به تعداد آنها اضافه شود، تا مخرج كاملًا
پاكيزه گردد؛ ولى باقى ماندن ذرّههاى كوچكى كه ديده نمىشوند اشكال ندارد.
118-
اگر مخرج غائط سه دفعه بر سه موضع از زمين پاك و خشك ماليده شود و عين نجاست از آن
برطرف گردد پاك مىشود.
119-
پاك كردن مخرج غائط با چيزهايى كه احترام آنها لازم است- مانند كاغذى كه اسم خدا و
پيغمبران بر آن نوشته شده- حرام است؛ و بنابر احتياط لازم با استخوان و سرگين هم
نبايد مخرج غائط را پاك كرد؛ و اگر كسى با اينها غائط را برطرف كند معصيت كرده
است، ولى مخرج غائط او پاك مىشود.