بسازد، و بعداً نداند مالك آنها كيست، آن خانه در
حكم مال مجهول المالك است، و بايد براى نماز خواندن در آن به حاكم شرع مراجعه
نمايد.
829-
ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است، نماز خواندن در آن بدون اجازه مالك منفعت باطل
است، مثلًا كسى كه خانهاى را اجاره كرده است، اگر صاحب خانه يا شخص ديگرى بدون
اجازه او در آن خانه نماز بخواند نمازش باطل است.
830-
ملكى كه شخص ديگرى در آن حقى دارد- مثلًا رهن او است- جائز نيست كسى بدون اجازه
صاحب حق در آن نماز بخواند.
831-
اگر ميت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرف خاصى برسانند، بنابر احتياط تا
وقتى كه ثلث را جدا نكنند نمىشود در ملك او نماز خواند.
832-
كسى كه حق سَبق دارد- مثلًا در مسجد براى نماز جا گرفته- اگر ديگرى جاى او را غصب
كند و در آن نماز بخواند نمازش صحيح مىباشد، ولى معصيت كرده است.
833-
اگر نمازگزار در جايى كه نمىداند غصبى است يا غصبى بودن آن را فراموش كرده است
نماز بخواند، و بعد از نماز بفهمد يا يادش بيايد كه آنجا غصبى بوده است، نمازش
صحيح مىباشد، اگرچه خودش آن را غصب نموده و فراموش كرده باشد.
834-
اگر كسى بداند جايى غصبى است ولى نداند نماز در جاى غصبى باطل است و در آنجا نماز
بخواند، نمازش باطل مىباشد.
835-
كسى كه ناچار نيست نماز واجب يا مستحبى را سواره بخواند، چنانچه حيوان سوارى يا
زين آن- و بنابر أحوط نعل آن حيوان- غصبى باشد، نماز او باطل است، و همچنين است
حكم نسبت به هواپيما و كشتى و مانند اينها.
836-
كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است، اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش
نمىتواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند.
837-
نماز خواندن در خانههايى كه به مقتضاى آيه شريفه چيز خوردن در آنها بدون اذن
صاحبانشان جائز است- مثل خانه پدر و مادر و برادر و عمو و دايى و عمّه و خاله و
خانهاى كه شخص كليد آن را در اختيار دارد و خانه دوست و آشنا- اشكال ندارد، به
شرط اينكه نمازگزار بداند آنها اكراه ندارند؛ ولى با علم به كراهت صاحبان خانههاى
مذكور، نماز خواندن در آن خانهها جائز نيست، بلكه با ظنّ به كراهت نيز