غصبى را فوراً بيرون آورد يا اگر بيرون آورد
موالات نماز بهم مىخورد، در صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت نماز هم وقت داشته
باشد، بايد نماز را بشكند، و با لباس مباح نماز بخواند؛ و اگر اين مقدار وقت
ندارد، بايد در حال نماز لباس غصبى را بيرون آورد، و طبق وظيفه برهنگان نماز را
تمام كند.
785-
در غصب كردن فرقى بين عين مال و منفعت آن نيست، حتى اگر حق كسى هم به عين مالى
تعلق بگيرد حكم غصب را دارد، مثلًا اگر شخصى لباس مباحى را نزد ديگرى رهن بگذارد،
خواندن نماز با آن لباس بدون اجازه مرتهن اشكال دارد.
786-
اگر شخصى لباس مباحى را با رنگ غصبى رنگ آميزى نمايد، يا رنگ مباح باشد ولى مزد
رنگرز را ندهد، حكم غصب را ندارد، و نماز در آن لباس صحيح است، و نيز اگر كسى را
مجبور به خياطى كند يا او را براى خياطى اجير نمايد و مزد دوختن را ندهد، در صورتى
كه نخ مال صاحب لباس باشد نماز در آن لباس صحيح است، و همچنين است در صورتى كه
خياط پيراهن را با نخ غصبى بدوزد، يا جرّاح زخم يا بريدگى بدن را با نخ غصبى بخيه
نمايد؛ لكن در اين دو فرض چون خياط و جراح تالف محسوب مىشوند، بايد عوض آن نخ را
به صاحبش بدهند؛ و أحوط آن است كه پيش از راضى كردن صاحب نخ با آن نماز نخواند،
مخصوصاً در صورتى كه بتوانند نخ را سالم به صاحبش برگردانند؛ بلكه در اين صورت
نبايد احتياط ترك شود.
787-
اگر كسى لباس نجس يا چركين را با آب غصبى بشويد، ضامن عوض آب براى مالك آن مىشود،
ولى نماز خواندن در آن لباس اشكال ندارد؛ هرچند بهتر است تا رطوبت لباس كاملًا خشك
نشده است با آن لباس نماز نخواند.
788-
نماز خواندن در لباس غصبى با اجازه مالك آن لباس جائز است؛ و چنانچه مالك به طور
مطلق إذن بدهد- مثلًا بگويد اگر كسى در لباسى كه از من غصب شده است نماز بخواند
اشكال ندارد- نماز در آن لباس براى غاصب اشكال دارد، چون اذن منصرف به غير غاصب
مىباشد؛ مگر اينكه إذن ظهور در عموم داشته باشد، يعنى به گونهاى اذن بدهد كه
معلوم باشد اذن او حتى غاصب را هم شامل مىشود.
789-
اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند، يا مثلًا براى اينكه دزد لباس
غصبى را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است.