اول: هرگاه به
واسطه زخم يا جراحت يا دُملى كه در بدن او است لباس يا بدنش به خون آلوده شده
باشد، البته به توضيحى كه بيان مىشود.
دوم:
هرگاه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم- تقريباً به اندازه بند سر انگشت
سبابه- به خون آلوده باشد، البته به توضيحى كه در فقره (769) بيان خواهد شد.
سوم:
هرگاه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
762-
در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است:
اول:
هرگاه لباسهاى كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد.
دوم:
هرگاه لباس زنى كه پرستار بچه است نجس باشد، البته به توضيحى كه بيان خواهد شد.
763-
اگر در بدن يا لباس نمازگزار خونِ زخم يا خون جراحت يا خون دمل باشد، چنانچه طورى
است كه با وجود چنين خونى براى اغلب مردم آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس
سخت است، تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است مىتواند با آن خون نماز
بخواند، و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوائى كه روى زخم
گذاشتهاند و نجس شده است در بدن يا لباس او باشد.
764-
اگر خون بريدگى و زخمى كه بزودى خوب مىشود و شستن آن آسان است در بدن يا لباس
نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
765-
اگر در بدن كسى زخم باشد و قسمتى از بدن يا لباس او كه با زخم فاصله دارد به سبب
رطوبت زخم نجس شود، جائز نيست با آن نماز بخواند؛ ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس
كه معمولًا به رطوبت زخم آلوده مىشود به سبب رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن
مانعى ندارد.
766-
اگر از بواسيرى كه دانههاى آن بيرون نيست يا از زخمى كه داخل دهان يا بينى و
مانند اينها است خون به جاهايى از بدن يا لباس شخص مبتلاء برسد، و رسيدن خون به
آنجاها متعارف باشد، مىتواند با لباس يا بدن آلوده به آن خون نماز بخواند؛ ولى
اگر رسيدن خون به آنجاها متعارف نبوده و بيش از درهم نيز باشد، نبايد با آن نماز
بخواند؛ امّا خون بواسيرى كه دانههاى آن بيرون است، بدون اشكال در هر دو صورت
نماز خواندن با آن جائز است.