آن محل وطن او حساب مىشود، اگرچه قصد نداشته
باشد كه هميشه در آنجا بماند.
89-
اگر شخصى محلى را براى خود وطن موقت قرار دهد- مثلًا دانشجوى قمى كه بايد در
دانشگاه تهران به مدت هفت سال درس بخواند تهران را در اين مدت وطن موقت براى خود
قرار دهد- بايد خود او و كسانى كه تابع او هستند نمازهاى چهار ركعتى را در آنجا
تمام بخوانند.
90-
كسى كه وطن اصلى يا اتخاذى معلومى ندارد، و قصد دارد كه در محلى منزلى تهيه كند و
چند سال نامعلوم در آنجا بماند- مثلًا كار او به شهرى منتقل شده است و بايد چند
سال نامعلوم در آنجا بماند- از وقتى كه منزل فراهم كند و در آن ساكن شود آنجا وطن
او محسوب مىشود، و بايد خودش و كسانى كه تابع او هستند تا زمانى كه از آنجا كوچ
نكردهاند نمازهاى چهار ركعتى را تمام بخوانند.
91-
انسان مىتواند به يكى از سه صورت زير براى خود بيش از يك وطن اتخاذ نمايد:
اول:
شخصى كه داراى وطن است، براى مدت معيّنى در غير وطن خود ساكن شود، و قصد كند در
اين مدّت هر دو محل وطن او باشند، مثلًا وطن او قم است و پنج سال سال ساكن تهران
شود، و قصد كند كه در اين مدت پنج سال قم و تهرا ن وطن او باشند.
دوم:
كسى كه در دو جا- مثلًا تهران و قم- زن و فرزند دارد و هرچند روز در يكى از آنها
زندگى مىكند، هر دو محل وطن او محسوب مىشوند.
سوم:
كسى كه به طور دوام در هر سال چند ماه از وطن خود خارج مىشود و در جاى معينى
زندگى مىكند- مثلًا شخصى كه وطنش تهران است و هر سال سه ماه در رامسر زندگى
مىكند- هر دو محل وطن او محسوب مىشوند، و چنانچه در غير از آن چند ماه نيز به
رامسر برود بايد نماز را تمام بخواند.
92-
اگر كسى بيش از دو محل براى زندگى خود اختيار كند، همه آنها وطن او حساب مىشوند.
93-
شخصى كه دو يا چند وطن دارد، خود او و تابعينش در هر دو محل بايد نماز را تمام
بخوانند.
94-
صدق وطن عرفاً نياز به چند وقت ماندن ندارد، بلكه هرگاه كسى به جايى