طلا و نقره و آهن و فولاد و مس و سرب و نمك، و
نيز سرمه و خاكستر و چوب و شيشه، و همچنين تمام چيزهاى خوراكى و پوشاكى- جائز
نيست.
977-
احتياط مستحب آن است كه اگر خاك موجود باشد، مكلف بر چيز ديگر تيمم نكند؛ و نيز
احتياط مستحب آن است كه اگر خاك نباشد با ريگ، و اگر ريگ نباشد با كلوخ، و چنانچه
كلوخ هم نباشد با سنگ، و اگر سنگ نباشد با چيزهاى ديگر مانند گچ و آهك پخته و گِل
پخته تيمم كند؛ و اگر امر دائر شود بين تيمم به گچ يا به آهك، يا بين تيمم به يكى
از اين دو و تيمم به گل پخته، مكلف مخير است به هر كدام كه بخواهد تيمّم كند؛
هرچند احتياط آن است كه در اين صورت به هر دو تيمم نمايد.
978-
اگر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ و سائر چيزها به ترتيبى كه در فقره قبل ذكر شد پيدا
نشوند، مكلف بايد به گرد و غبارى كه در فرش و لباس و مانند اينها است تيمم نمايد؛
و چنانچه گرد و غبارى پيدا نشود، بايد به گِل تيمم كند؛ و اگر گِل هم پيدا نشود،
احتياط واجب آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند؛ و در اين صورت واجب است بعداً
قضاء آن نماز را بجا آورد.
979-
اگر مكلف بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند، تيمم بر گَرد و غبار باطل
است؛ و اگر بتواند گِل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد، تيمم بر گِل باطل
مىباشد.
980-
همانطور كه در فقره (975) بيان شد تيمم بر گِل ارمنى و گِل سرشور- اگرچه نرم نشده
باشند- و نيز بر سنگ- اعم از سنگ آسياب و سنگ چخماق و سنگ چاقو و نظير اينها كه از
معادن نيستند، و سنگ عقيق و سنگ فيروزه و مانند اينها كه از معادن مىباشند- جائز
است.
981-
اگر كسى به گِل تيمم كند و دستش به آن آلوده شود، واجب است اول گِل را از دست خود
ازاله كند، و بعد صورت و دستها را مسح نمايد؛ البته ازاله گِل به توسط شستن دست
اشكال دارد.
982-
مراد از گِل آن است كه به دست بچسبد، و الا خاك محسوب مىشود؛