است هر دوى آنها را اعاده نمايد؛ و اگر در عدد
متحد باشند و در جهر و اخفات هم مثل يكديگر باشند، خواندن يك نماز به قصد ما فِى
الذمّة كفايت مىكند، بلكه همچنين است اگر در جهر و اخفات هم مختلف باشند؛ لكن در
خواندن نماز ما فِى الذمّة به جهر يا اخفات مخيّر است؛ البته در اين صورت اعاده هر
دو نماز أحوط مىباشد.
612-
كسى كه وضوء گرفته و نماز خوانده و يقين دارد كه حدثى هم از او سر زده است، لكن
نمىداند قبل از نماز بوده يا بعد از آن، چنانچه زمان نماز معلوم باشد، نمازى كه
خوانده است صحيح مىباشد؛ لكن بايد براى نمازهاى بعد وضوء بگيرد.
613-
اگر انسان بداند مشغول وضوء شده است، ولى نداند آيا آن را تمام كرده، يا در بين آن
از قصد خود عدول نموده و وضوء ناتمام مانده است، بايد وضوء را از سر بگيرد.
614-
اگر جايى از اعضاء وضوء نجس باشد، و انسان نداند كه قبل از وضوء آن را آب كشيده
است يا نه، وضوئش صحيح نيست، و هر كجا را كه يقين دارد آب وضوء به آن رسيده است
بايد تطهير نمايد، و همچنين اگر بداند آبى كه با آن وضوء گرفته قبلًا نجس بوده
است، لكن نمىداند پيش از وضوء به سبب اتصّال به آب كثير تطهير شده يا نه، وضوء او
صحيح نيست، و هر جايى از بدنش كه با آن آب برخورد كرده است محكوم به نجاست
مىباشد.
615-
اگر وضوء گيرنده بعد از وضوء يقين كند كه به سبب نشستن عضوى از اعضاء وضوء يا
رعايت نكردن شرطى از شروط آن يا به علّت وجود مانعى وضوئش باطل بوده است، بعد
يقينش به شك مبدّل شود، يا بعد از وضوئى كه يقين به صحّت آن داشته شك كند كه وضوئش
باطل بوده است يا نه، بايد بنا را بر صحّت بگذارد، و همچنين اگر بعد از وضوء در يكى
از امور مذكوره شك كند و شك او مبدّل به يقين گردد، بايد به اين يقين عمل نمايد.
616-
اگر كسى پيش از تمام شدن مسحها يقين يا شك كند كه دست چپ را نشسته است، بايد آن را
بشويد، و چنانچه بعداً يقين كند كه آن را شسته بود، وضوء او صحيح