در
ص 96 و 97 مىگويد تقيه در نزد اهل سنت به اين معنى است كه انسان چيزى را از ترس
ظاهر سازد ولى در دل خلاف آن را پنهان سازد، و عمل تقيه حرام است مگر فقط با كفار
در حالت حرب.
او
سپس ضمن ياوهگويىها مىگويد از اصولشان است كه هدف مبرر وسيله است و اين اصل به
ايشان اجازه مىدهد كه از ارتكاب هيچگونه دروغ و فريب خوددارى نكنند.
جواب:
(وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ) اصل تشريع تقيه در قرآن است
إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ إِلَّا أَنْ
تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً، و در معناى آن نيز بين شيعه و سنى
اختلاف نيست و بحث در خصوصيات آن است و ما توجه خوانندگان را به چند امر جلب
مىداريم.
1-
تقيه بر خلاف ادعاى دروغين اين نويسنده و جمع ديگر از اصول نيست بلكه يكى از فروع
فقهى معمولى ما است.
2-
اختصاص جواز يا وجوب تقيه به حالت حرب كه نويسنده ادعا كرده است مخالف اطلاق دو
آيه فوق است ملاك در جواز و يا وجوب تقيه همان ترسى است كه خود بدان اعتراف كرده
است و قيد حرب نوعى مخالفت با دو آيه قرآن مجيد است.
3-
دروغ و فريب از گناهان زشت و است و هيچ متدينى آن را جايز نمىداند.