خون ريزى است، فتنه است، گرانى و نا امنى است. شما مى‌دانيد كه تاكنون تعداد زيادى از مردم، از كشورهاى نا امن بسوى اروپا رفتند؟! چه قدر آنان در آب‌هاى دريا غرق شدند؟ چه قدر آنان در مسير راه سرگردان مانده‌اند؟ آنانى‌كه رسيده‌اند نيز مثل حيوان زندگى مى‌كنند و هيچ اختيارى از خود ندارند. مردم از ترس جنگ، خانه‌ها و زمين‌هاى خود را مى‌فروشند تا بسوى اروپا بروند. فكر مى‌كنند كه اروپايى‌ها چه قدر از آنان استقبال مى‌كنند!! نمى‌دانند كسانى‌كه در اروپا رسيدند وضعيت شان از حيوان هم بد تر است. من نمى‌دانم كه سرانجام اين مردم چه خواهد شد؟!

كلاه گذارى مدرن‌

اكنون در تمام دنيا كلاه گذارى مرسوم شده است. سابق بهتر بود، اگر كسى كلاه مى‌گذاشت، انسان مى‌فهميد كه سرش كلاه رفته، سنگينى‌اش را احساس مى‌كرد؛ ولى اكنون كلاه‌ها فرق كرده است، كلاه‌هاى غير ملموس را برسر مردم مى‌گذارند، اصلًا كسى متوجه نمى‌شود كه سرش كلاه رفته است. اگر به آينه هم نگاه كند نمى‌فهمد كه كسى كلاه گذاشته است، در حالى‌كه كلاه تمام سر و گردن اورا پوشانده و حتى تنفس را براى او مشكل ساخته است. امروز زندگانى براى مردم بسيار مشكل گرديده و دنيا به دست حكومت‌هاى فاسد و قلدر مى‌چرخد، مردم در تمام ابعاد به فقر و بدبختى گرفتاراند و هيچ راه كارى هم براى آنان وجود ندارد.