responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : عجايب و مطالب المؤلف : محسنى، شيخ محمد آصف    الجزء : 1  صفحة : 331

265 سؤال فكرى‌

اگر جواب اين سؤال را قبل از مطالعه جواب مذكور از فكر خود داديد بدانيد كه استعداد عالى داريد.

سؤال: در يك خانه تاريك دو كلاه سفيد و پنج كلاه سياه افتاده بود. دو نفر بينا و يك نفر نابينا وارد شدند، هر يك بدون تشخيص رنگ كلاه، يك كلاه بر سر خود گذاشتند و از خانه تاريك خارج شدند. دو شخص بينا هر يك كلاه خود را نمى ديدند كه بدانند چه رنگى دارد ولى كلاه دو نفر ديگر را مى ديدند.

يك بينا از بيناى ديگر پرسيد كلاه تو چه رنگى است؟ او گفت نمى دانم، دومى به اولى گفت كلاه تو چه رنگ دارد، او هم گفت نمى دانم. شخص كور بعد از شنيدن كلام آن دو تن گفت يقين كردم كه كلاه من سياه است. بفرماييد كه دليل اطمينان كور از اينكه كلاهش سياه است، چه بوده؟

جواب: وقتى بيناى اول گفت نمى دانم. كور دانست كه كلاه او و بيناى سائل (سؤال كننده) هردو سفيد نيست، زيرا بيناى مخاطب گرچه كلاه خود را نمى ديد ولى كلاه دو نفر رفيق خود را مى ديد اگر هردو سفيد مى بود ميدانست كلاه خودش سياه است، چون همه مى دانستند از دو بيشتر سفيد نيست پس كور دانست كلاه او و بيناى مخاطب هر دو سفيد نيست ولى سه احتمال براى كور باقى ماند: 1) هردو سياه باشد. 2) از كور سياه باشد از مخاطب سفيد. 3) عكس دوم، وقتى بيناى مخاطب از بيناى سائل، رنگ كلاه او را سؤال كرد، او اظهار جهل كرد. بنابراين كور يقين كرد كلاه او سياه است. يعنى احتمال سفيد بودن در نظرش مقطوع البطلان شد. زيرا اگر كلاه كور سفيد مى بود مخاطب دومى نمى توانست اظهار جهل كند چون براى او

اسم الکتاب : عجايب و مطالب المؤلف : محسنى، شيخ محمد آصف    الجزء : 1  صفحة : 331
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست