را بسوى بالاترى مىآغازد و بدنبال فتح تازهاى
ميرود.
ايدههاى
طبيعى كه هنوز در دسترس او قرار نگرفته بر دو گونه است يا اصلا براى او قابل تحصيل
نيست مانند اينكه همه كره زمين در اختيار شخص او باشد و كرات بالا را تسخير كند،
هيچ ناملائمى باو نرسد و يا قابل تحصيل است ولى در كل چيزى نيست كه روح سالم را
آرامش و رضائيت دهد، بنابراين بايد بسراغ ايدهاى رفت كه از يك طرف سهل الوصول
باشد و از طرف ديگر غير محدود و لايتناهى كه روح نه بواسطه، محروميت خود و نه
بخاطر ابتذال و بىارزشى آن ايده خسته و ملول گردد و در مرتبه سوم سنخيت و تناسب
نزديكترى به آن داشته باشد تا بر علاوه عدم ملالت لذت ببرد و ابتهاج داشته باشد.
و
همچه آيده جز خداوند جهان چيزى ديگرى نيست.
بهرحال
تنها ايمان و عبادت استكه مىتواند راه تكامل واقعى انسانها باشد و زندگى ابدى پس
از موت او را خصوصا پس از حشر در قيامت از همه رنجها و عذابها نجات دهد و او را
بهمه خوشبختيها برساند، بلى اگر رابطه انسان با خدايش در عالم تشريع- ايمان و
عبادت-