صناعت در اصطلاح ملكه نفسانى و قدرت اكتسابى مى‌باشدكه به آن اقتدار بر تحصيل غرضى از اغراض پيدا كند و استعمال مذكور از بينايى سر زند مانند صناعت طب و بافندگى وكسى‌كه مثلًا برهان را با بصيرت و دانايى استعمال نكند گفته نمى‌شود كه صناعت برهان دارد. در أخير قابل ذكر است كه قسمت تصورات منطق فايده مهمى براى انسان ندارد، و تنها قسمت تصديقات آن بحدى كه گفته شد مفيد است.

پاره از حقوق اعضاى فاميل‌

(زوجين و فرزندان و پدر و مادر)

1- براى هركدام از زن و شوهر جايز است‌كه در ضمن عقد نكاح- همانند ساير عقود- هر شرط حلال را شرط نمايد. ولى در فرض تخلّف و عمل نكردن به آن شرط، حق خيار فسخ عقد نكاح براى صاحب شرط ثابت نمى‌شود، و تنها متخلّف گنه كار مى‌شود، مثلًا زن خدمت خانه را كه بر او شرط شده بود ترك كند؛ يا شوهر استخدام آشپز يا خياط را كه بر او شرط شده بود انجام ندهد.

بلى اگر شرط، وجود صفتى در زن يا شوهر باشد، مانند بكارت؛ و يا هاشمى‌بودن و نظاير اين ها، تخلّف شرط، مثبت خيار فسخ عقد براى شرط كننده مى‌باشد (خيار تدليس).

2- اگر خلاف مقتضاى عقد نكاح موقت شرط شود، مثل اين‌كه مرد حق هيج لذّت بردن و استمتاعى را ندارد، عقد و شرط هردو باطل مى‌باشد، ولى اگر مقصود طرفين از عقد موقت مجرد ديدن است نه لذّت بردن، در فرض عدم اشتراط، عقد صحيح است.

و اگر شرط خلاف شرع باشد، نه خلاف مقتضاى عقد، مانند شرط زن كه اختيار طلاق و مقاربت به دست او باشد، و يا شوهر بر زن ديگر خود ظلم كند و