responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : رنگارنگ يا کشکول درويشي المؤلف : محسنى، شيخ محمد آصف    الجزء : 1  صفحة : 136

يا من يستعير كتابى تستفيد به‌

انظر معانيه و استغفر لصاحبه‌

و اطلب من الله غفرانا و مرحمة

للمؤمنين و لا ينظر معايبه‌

اين گونه اشعار زياد سروده شده، رجوع كنيد به مجله هنر و مردم، سال دوازدهم، شماره 139، ارديبهشت 1353 ش.

بعضى اشعار ارسالى براى دوستان‌

براى بعضى از سادات از نجف اشرف به كابل نوشتم:

دلم گفت چيزى به سويش فرست‌

كه دركيش الفت نيايى به زشت‌

مرا گرچه تمكين ز سوغات بود

وليكن نه لايق به سادات بود

لذا تحفه ام بار آن سروران‌

دعايى است در نزد صاحب دلان‌[1]

ايضا كتبنا لبعض العلماء الاصدقاء

اين چه شورى است كه در بين قمر مى بينم‌

همه آفاق پر از عر عرخر مى بينم‌

نان بته‌[2] نه مچرَّب! نه مقوى باشد

عوض شهد به خر ما ترشى مى بينم‌

شعر

افسوس كه عمرى پى اغيار دويديم‌

از يار بمانديم و به مقصد نرسيديم‌

سرمايه ز كف رفت تجارت ننموديم‌

جز حسرت و اندوه متاعى نخريديم‌

بس سعى نموديم كه بينيم رخ دوست‌

جان ها به لب آمد رخ دلدار نديديم‌

ما تشنه لب اندر لب دريا متحير

آبى به جز از خون دل خود نچشيديم‌

اى بسته به زنجير تو دل هاى محبان‌

رحمى‌كه در اين باديه بس رنج كشيديم‌

چندان كه شب و روز به ياد تو نشستيم‌

از شام فراق تو سحرگاه نديديم‌

تا رشته طاعت به تو پيوست نموديم‌

هر رشته كه بر غير به بستيم بريديم‌


[1] - ناظر به شعر سعدى است: مرا گر تهى بود زن قند دست- سخن هاى شيرين به از قند است.

[2] - يك نوع غذايى است در هزاره جات. مچرَّب به شوخى اسم مفعول كلمه چرب است.

اسم الکتاب : رنگارنگ يا کشکول درويشي المؤلف : محسنى، شيخ محمد آصف    الجزء : 1  صفحة : 136
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست