صدوق
مى گويد: پدرم «ره» گفت كه حديث كرد ما را سعد بن عبد اللَّه گفت كه حديث كرد ما
را محمد بن عيسى از حسن بن محبوب از عمرو بن شمر از جابر بن يزيد كه گفت حضرت باقر
(ع) را سؤال كردم از قول خداى عز و جل «أَ فَعَيِينا
بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ»
يعنى آيا پس ما بتنگ آمديم و مانده شديم بآفرينش اول بلكه ايشان در اشتباه و
آشفتگى از آفريدن تازهاند و حضرت فرمود كه اى جابر تأويل اين آيه آنست كه خداى عز
و جل چون اين خلق و اين عالم را نيست و نابود گرداند و اهل بهشت را در بهشت و اهل
دوزخ را در دوزخ ساكن كند عالمى را غير از اين عالم، تازه خلق كند و خلقى را تازه
بيافريند بىنرها و مادهها كه او را بپرستند و توحيد او كنند و زمين را غير از
اين زمين از براى ايشان بيافريند كه ايشان را بردارد و آسمانى را غير از اين آسمان
خلق كند كه بر ايشان سايه افكند و شايد كه تو چنان مىبينى كه خدا عالمى مگر اين
يك عالم را نيافريده و چنان مىبينى كه خدا آدميانى را غير از شما نيافريده بلى
بخدا سوگند كه خدا هزار هزار عالم و هزار هزار آدم را آفريده و تو در آخر اين
عالمها و اين آدمهائى.
مى
گويم: عمر بن شمر مجهول است، اما بقيه راويان ثقات هستند.
اسم الکتاب : رنگارنگ يا کشکول درويشي المؤلف : محسنى، شيخ محمد آصف الجزء : 1 صفحة : 130