آغاز سخن‌

در جهان امروز (اوايل قرن پانزدهم هجرى) صدها ميليون مسلمان وجود دارند كه بعضى‌ها تا يك ميليارد شماره آنان را تخمين مى‌زنند.

سرزمين‌هاى اسلامى از نظر منابع طبيعى و ثروت‌هاى اقتصادى و موقعيت استراتژيكى و جغرافيايى داراى وضعيت خوبى مى‌باشد.[1]

مسلمانان با حسن سابقه افتخارآميزشان واجد شرايط به وجود آوردن يك قدرت بزرگ جهانى هستند و توانايى مقابله و رقابت با قدرت‌هاى غول بين المللى را دارند. ولى مع الوصف استعمار غربى و شرقى بدبختانه بر سر ما سايه افگنده و به طرق گوناگونى از استثمار بيگانگان رنج مى‌بريم.

پاره‌اى از سرزمين‌هاى ما در اشغال و تصرف كفار متجاوز قرار گرفته و استقلال مردم آنجاها نابود شده است و كفار آنان را جزء رعاياى فرمان بر خود قرار داده‌اند.

امروز فلسطين را يهوديان گمنام تاريخ قاهرانه از ما گرفته‌اند از حدود چهل سال گذشته صدها جنايات و فجايع را عليه ساكنين آنجا و كشورهاى عربى همجوار، مرتكب شده‌اند و تا دولت اسرائيل در آنجا برقرار باشد جنايات مذكور (احتمالا با شدت بيشتر) ادامه دارد و نبايد آينده‌ى منطقه را كمتر از گذشته‌ى آن خطرناك دانست.

[1] بطور نمونه كشورهاى خليج فارس( ايران، عراق، عربستان كويت، امارات و غيره) قسمت مهم نفت مورد نياز دنيا را تامين مى‌كنند و همين نفت سبب شده كه غربى‌ها هزار و يك بلا را بر سر مردم اين منطقه سرازير كنند و اسرائيل را به عنوان سگ- شكارى تقويت نمايند بالاخره در موقع تأليف اين كتاب( در اواخر سال 1364) قيمت آن را توسط عوامل مزدور خود بسيار پايين آوردند.