اسم الکتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت المؤلف : ناشناخته الجزء : 1 صفحة : 83
... شركت توليد و توزيع شرك را احداث كردهاند و مواد اولى اين شركت
كه ريال و شمشير باشد از باب اتفاق مؤثر افتاده است و عدهاى كمى را به خود كشانده
است.
حالا
امر داير بين دو چيز است كه مطالعه كنندگان هوشيار يكى از آن را اختيار كنند و در
اين راه عقل و وجدان خود را حاكم سازند:
يا
قسمت عمدهى مسلمانان دنيا را در قرنهاى گذشته و زمان حاضر، مسلمان و موحد بداند
و جماعت محدود وهابىها را گمراه و باطل و افراطى.
و
يا جماعت وهابى ها را بر حق، و غالب مسلمانان جهان را از صدر اول تا امروز كافر و
مشرك و جان و مال و ناموس آنها را حلال الدم حلال الدم بدانيم و همه دانشمندان
بزرگ اسلامى را در فهم قرآن و سنت تخطئه كنيمو تنها برداشت ابن تيميه و محمد بن
عبد الوهاب را درست بدانيم (البته كه احترام شمشير و ريال به جاى خود محفوظ!).
جواب
اين سوال بسيار سهل و ساده است عوام و خواص همه راهى خود را پيدا مىكنند و محتاج
به مباحث پيچيده علمى نيست جاروب كش بلديه هم مىداند كه بايد شق اول را انتخاب
كرد. ولله الحمد.
فصل
هفتم: نذورات و قرانى و تبرك
صاحب
فرقان القرآن در صفحه 132، ادعا مىكند: من نذر شيئا للنبي (ص) او غيره من النبيين
و الاولياء من اهل القبور، او ذبح له ذبيحة، كان للمشركين الذين يذبحون لاوثانهم و
ينذرون لها، فهو عابد لغير اللّه، فيكون بذلك كافرا.
ترجمه
كلام اين كفر فروش چنين است: كسى كه چيزى را براى پيغمبر يا غير او از انبيا و
اوليا از مردگان نذر كند، يا حيوانى را ذبح كند مانند مشركين مىگردد كه براى
بتهايشان قربانى مىكردند و نذر مىنمودند، او به اين كار عبادت كنندهى غير خدا
است، پس كافر مىشود!
خدا
نادانى و غرور را لعنت كند كه منشأ چه فتواهاى مىگردد. مسلمانان اگر نذرى مىكنند
براى خداوند است؛ مثلًا صيغهى نذر در فقه شيعه اين گونه است: «لله على ان افعل
كذا» يا «لله على ذمتى ان صار كذا ان افعل كذا» يا «لله على ان جاء مسافرى ذبح غنم
للنبى (ص)» لام اول" لله" براى غايت نذر است، و لام دوم
اسم الکتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت المؤلف : ناشناخته الجزء : 1 صفحة : 83