كه همه از همين كره زمين ما
پيدا شده و همه اين ها را خالق حكيم يا مستقيماً و يا بتوسط هدايت عقل بشر در
إختيار ما قرار داده است.
بنابراين
خضوع و خشوع و إيمان و محبت ما بخداى حكيم و بخشاينده، از نظر عقل و وجدان حتمى
مىشود. و كفران آدمى او را، از همه حيوانات گمراهتر مىسازد. و به هر حال ملتفت
مى شويم كه كرهخاكى (زمين) ما بسيار اسرار آميز است. و پر منافع، كه قطعاً بسيارى
از كرات بالا فاقد آن مىباشد.
و
نيز اين جمله آيه مباركه: بشما از هرچه طلبيده ايد داده است» را بايد به سؤال مقال
و حال معنى كنيم؛ يعنى از آنچه كه شما احتياج خود را به آن دانسته ايد و از من
خواسته ايد و از آنچه كه مورد احتياج شما بوده و شما به ان علم نداشته ايد و
نخواسته ايد ولى زبان حال شما آن را خواسته از آنها هم بشما داده ايم.
يك موضوع بسيار مهم
از
قديم إنسانها مىدانستهاند كه نعمتهاى خداوند در بدن و مواد مورد احتياج آن و
نعمت عقل و علم و از زمين و دريا و از آفتاب و ماه و باران و غيره بسيار زياد است،
كه شمردن آنها غير ميسور است. و لذا تصديق اين جمله شريفه: «وَ
إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»
(النحل: 18) حتى در عصر پيامبر و نزول قرآن براى خردمندان، قابل فهم بود.
ولى
در عصر ما و پيشرفت علوم مختلف در مورد فضا و هوا و دريا و زمين و منافع اعضاى بدن
و سلولهاى جسم (از بركت ترقى فيزيولوژى نباتى و حيوانى و إنسانى) و كشف أسرار بقاى
حيات و نياز آن به عوامل مختلف، امور متنوع به دست آمده است كه شايد تنها شرايط
بقاى حيات و زندگى ما بر هزاران شرط متوقف باشد، كه بفرض فقدان يكى از آنها حيات
ما خاتمه مىيابد.[1]
[1] - حيات بدن پرتو ارتباط تدبيرى روح با بدن است و ما
از روح و عظمت او در اينجا صحبت نمىكنيم.