در
تحليل روايات و آراى پيشگفته مىتوان نكات زير را به دست داد:
1.
از منظر شيعه، قرآن بر يك حرف نازل شده و اختلافات قرائات، منشأ وحيانى ندارد،
چنان كه در روايت زراره از امام باقر عليه السلام و فضيل بن يسار از امام صادق
عليه السلام بر آن تأكيد شده است. بنا بر اين، روايات نزول قرآن بر هفت حرف، به
دليل مخالف بودن با سخنان اهل بيت، فاقد اعتبارند.[2]
افزون بر اين، اختلاف و تناقض ميان اين روايات فراوان است و در بعضى از اين
روايات، ميان سؤال و جواب تناسبى نيست،[3]
چنان كه برخى از دانشمندان اهل سنّت نيز به موهون بودن اين روايات و اضطراب لفظى و
معنوى آنها اذعان كردهاند.[4]
بر
اين اساس، مىتوان گفت: رواياتى كه نزول قرآن به هفت حرف را تفسير كردهاند بر فرض
صدور، در واقع توجيه صحيحى است براى روايات «هفت حرف» تا از رواج نظريههاى نادرست
در اين باره پيشگيرى نمايند.
2.
علامه طباطبايى در مواجهه با ديدگاههاى فراوانى كه در تفسير احاديث «سبعة أحرف»
بيان شده، با كمك برخى روايات پيش گفته اين نظر را ترجيح داده است كه «أحرف سبعه»
بر اقسام هفتگانه معنايى حمل شود. اين اقسام، بر اساس روايتى عبارت اند از: امر،
زجر، ترغيب، ترهيب، جدل، قصص و مَثَل، و بر اساس روايت ديگرى عبارت اند از: زجر،
امر، حلال، حرام، محكم، متشابه و امثال.[5]
به نظر
[1]. ر. ك: الإتقان فى علوم
القرآن: ج 1 ص 134- 135؛ شرح اصول الكافى: ج 5 ص 317.