خبر
عجيب كه متضمن است طلب كردن حضرت هنگام عزم رفتن به ميدان، اسب سوارى را، و كسى
نبود آن را حاضر كند، پس مخدره زينب رفت و آورد و آن حضرت را سوار كرد بر حسب تعدد
منابر، مكالمات بسيار بين برادر و خواهر ذكر مىشود و مضامين آن در ضمن اشعار عربى
و فارسى نيز در آمده و مجالس را با آن رونق دهند و به شور در آرند و الحق جاى
گريستن است اما نه بر اين مصيبت بىاصل، بلكه در گفتن چنين دروغ واضح و افترا بر
امام عليه السلام در بالاى منابر و نهى نكردن آنان كه متمكنند از نهى كردن به جهت
بىاطلاعى يا ملاحظه عدم نقص در بعضى شئونات.[2]
6.
داستان عروسى حضرت قاسم
به
گفته محدث نورى اولين كسى كه اين داستان را نوشت ملا حسين كاشفى در كتاب روضة
الشهداء است[3] و همان طور كه استاد مطهرى
فرموده اصل داستان صد در صد دروغ است[4]، چگونه مىتوان به امام