اسم الکتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود المؤلف : سبحانىنيا، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 97
براى شناخت خود، رفتارى است كه هر كس در ارتباط با خود ممكن است
انجام
دهد
و محصولش، شناخت نفس خويش است. تحصيل اين شناخت، اهميت فراوان دارد و از جمله
اقداماتى است كه انسان عاقل مىبايست قبل از هر كار به آن بپردازد. بنابراين به
نظر مىرسد با توجه به آشكار بودن موضوع اهميت شناخت نفس، سخن بيشتر درباره آن
ضرورتى ندارد و براى اطلاع بيشتر مىتوان به متون روايى موجود در اين موضوع مراجعه
كرد.[1]
يكى
از پرسشهاى مهم در زمينه خودشناسى اين است كه مراد از شناخت خود، چه نوع شناختى
است؟ بهراستى كدام شناخت تا اين اندازه اهميت داشته، تأثير بسزايى در رفتار انسان
در همه حوزههاى رفتارى دارد؟ به نظر مىرسد شناخت خود را از جنبههاى گوناگون و
از حيثيات متفاوت مىتوان تقسيم كرد. تقسيم شناخت به لحاظ منبع، كه مىتوان آن را
به شناخت عقلى، نقلى، تجربى و احساسى تقسيم كرد، يا تقسيم شناخت به لحاظ روش؛ يا
به لحاظى ديگر. اما آنچه ما در پى آن هستيم، گفتگو درباره راههاى شناخت خود و
چگونگى دستيابى به آن از منظر قرآن و حديث است.
به
نظر مىرسد كاستى بشر در زمينه شناخت خود، ابتدا معلول جهل او به چگونگى تحصيل
شناخت خويش است. بديهى است اگر او بداند كه چگونه بايد خود را بشناسد و چه
راههايى براى شناخت خويش وجود دارد، همانند آن است كه نيمى از راه شناختِ خود را
پيموده است.
بسيارى
از افراد، به پرسشِ «آيا خود را شناختهاى؟» پاسخ مثبت مىدهند، درحالىكه اغلب
آنان، مقصود از شناخت خود را بهدرستى نفهميدهاند؛ زيرا برخى تصور مىكنند مقصود
از آن، آگاهى از استعدادهاى خويش است و برخى ديگر احساس بزرگى و غرور شخصى را
شناخت مىدانند. به اين جهت آنها غالباً مفهوم شناخت خويش را بهدرستى نمىدانند
و نيز به راههاى دستيابى به آن واقف نيستند. درستىِ اين ادعا از نوع زندگى آنان و
ميزان پايبندى آنها به دستورهاى شرع و عقل