اسم الکتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود المؤلف : سبحانىنيا، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 61
گفتار بتپرستان و دشمنان خداى رحمان و «قدرىمسلكان» و مجوسان اين
امت است! اى شيخ، خداى عزّوجلّ بندگان را مكلف ساخت تا به اختيار خود عمل كنند و
آنان را نهى فرمود تا خود باز ايستند و بر كار اندك، پاداش بسيار دهد. پس همانند
شكستخوردگان نافرمانى نشده و ناخواسته اطاعت نگرديده است. «او آسمانها و زمين و
موجودات ميان آن دو را به باطل نيافريده؛ كه اين گمان كسانى است كه كافر شدند؛ پس
واى بر كسانى كه كافر شدند از عذاب آتش».[1]
علامه
عسكرى در شرح اين حديث و احاديث مشابهى كه در تبيين قضا و قدر الهى از معصومان (عليهم
السلام) وارد شده، لطف و امداد خدا به بندگان در جهت افاضه وجود و سلامت جسمى و
توان فكرى را از جمله قضا و قدر الهى مىداند و آن را در رفتار و گفتار انسانها
سرنوشتساز و حياتى مىداند و چنين مىگويد:
راستى
اگر امداد الهى نبود و بندگان خدا توان جسمى و فكرى خويش و امكانات آماده و مسخّر
اين عالم را از خداى سبحان نداشتند، نه فرد مؤمنِ رهيافته مىتوانست عمل صالح و
شايسته انجام دهد، و نه كافر گمراه توان اقدام زيانبارِ فاسد را داشت. راستى اگر
خداوند يك لحظه عطاى خود را از انسان سلب كند، حتى اگر جزء كوچكى از آن باشد:
بينايى، سلامت، عقل، و انديشه و ... چه مىتواند بكند؟ بنابراين انسان هرچه
مىكند، به اختيار خود و به وسيله ابزارى است كه خداوند به او بخشيده است. پس،
انسان در انتخابْ مختار، و در اكتسابْ وامدار است. آرى انسان در اين عالم خودكار
محض نيست، همانگونه كه مجبور صرف نيست. نه همه كارها به او واگذار شده، و نه بر
انجام كارى مجبور است، بلكه امرى است ميان دو امر، و اين همان مشيت خدا و سنت و
قانون او درباره افعال بندگان است. وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ
اللَّهِ تَبْدِيلًا و هرگز در سنت خدا تغيير و تبديلى نيابى.[2]
بنابراين
انسان در انجام دادن اعمال و رفتارش آزاد است، اما اين به معناى تفويض امور به او
نيست. او در پناه حمايت و لطف خدا و در شرايطى كه بهنوعى