اسم الکتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود المؤلف : سبحانىنيا، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 47
مصاديقش نمىپذيرد.[1] دراينخصوص به آياتى چون آيه
شريفه لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ
وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[2] وبرخى ديگر از آيات قرآن[3]
مىتوان استناد كرد كه نظام تشريعى اسلام را نيز بر مبناى عدالت، و همه اين امور
را برخاسته از عدالتمحورى ذات مقدس پروردگار دانسته است. بنابراين، اينكه در آيات
متعددى از قرآن كريم تصريح شده است خداوند به بندهاى ستم روا نمىدارد، تأكيدى بر
اين اصل است تا بر پايبندى بندگان خدا به احكام شرعى و اخلاقى بيفزايد و مانع از
بين رفتن انگيزه آنان در حوزه شريعت و اخلاق شود.
4.
اصل قدرت خدا براى پاداش
يكى
ديگر از مبانى خداشناختى مرتبط با موضوع اخلاق، اعتقاد به قادر بودن خداست. قدرت و
توانايى، از صفات كمال وجودى است، و خداوند كه داراى همه كمالات وجودى است، داراى
صفت قدرت نيز هست. اما قدرت خدا ملازم با حكمت اوست؛ يعنى هيچگاه قدرت خدا بر
انجام هر كارى، باعث نمىشود عملى را بدون حكمت انجام دهد. بنابراين او عالم مطلق،
قادر مطلق و حكيم علىالاطلاق است.[4]
موجود
قادر، ملزم به فعل يا ترك نيست. به عبارت ديگر، فاعلِ قادر كسى است كه در فعل و
ترك مجبور نيست، بلكه مختار است.[5] بنابراين قدرت، مساوق يا ملازم
با اختيار است. نقطه مقابل فاعل قادر و مختار، موجود عاجز و ناتوان از عمل، و
همچنين فاعل موجب يا مضطر است كه قدرت بر ترك ندارد، و صدور فعل از او حتمى و جبرى
است. قرآن كريم درباره قدرت الهى مىفرمايد: