همانگونه
كه اشاره شد، يكى از اهداف خودشناسى، اصلاح نفس خويش و تلاش در جهت كمال هرچه
بيشتر و تقرب به خداوند و جلب رضايت و خشنودى اوست. اين امر مستلزم شناسايى عيوب
خويش و تلاش در جهت برطرف كردن آنهاست.
رابطه
خودارزيابى با عيبجويى از ديگران
خودارزيابى
و سپس پرداختن به قوّتها و ضعفها و نيز عيوب نفس خويش، با دگرارزيابى يا پرداختن
به عيوب ديگران و عيبجويى از آنان سازگارى ندارد و به همان ميزان كه ارزيابى
خويشتن و اشتغال به خود، پسنديده است و موجب رشد و كمال انسان مىشود، توجه به
ديگران و تجسس در امور آنان و عيبجويى از آنان زشت و ناپسند است و باعث سقوط
اخلاقى خواهد شد. در متون دينى، رفتارهايى چون عيبجويى از ديگران، اشتغال به
ديگران و تجسس در اعمال و رفتار آنان بهشدت مذمت شده است. پرداختن به عيوب ديگران
و دقت نظر درباره كاستىهاى ظاهرى و باطنى و اشكالات رفتارى و گفتارى آنان، آدمى
را از خود غافل كرده، موجب خواهد شد اصلاح عيوب خويش را به فراموشى بسپارد. اين
ويژگى اگر به صورت عادت درآيد، نه فقط فرد را از اصلاح عيوبش بازمىدارد، بلكه
عيبى بزرگتر بر عيوب او خواهد افزود و هر روز گناهان او را بيشتر خواهد كرد و در
پايان، او را هلاك خواهد كرد. قرآن كريم شكلهاى متعدد پرداختن به ديگران و غفلت
از خود را نهى كرده، ناخشنودى خداوند را از امورى چون ترتيب اثر دادن به ظن و
گمان، تجسس در امور ديگران و بدگويى از آنان اعلام مىدارد:
اى
كسانى كه ايمان آوردهايد، از گمان فراوان بپرهيزيد؛ زيرا پارهاى از گمانها در
حد گناه است؛ و در كارهاى پنهان يكديگر جستوجو مكنيد؛ و از يكديگر غيبت مكنيد.
آيا هيچيك از شما دوست دارد كه گوشت برادر