يكى
ديگر از راههاى بهرهمندى بهتر از شناخت عقلى، استفاده از تجربه است. تجربه و گاه
تكرار تجربه و دقت و تأمل در آن، منجر به حصول شناختى از معلوم براى عالم مىشود.
شناختى كه با استفاده از تجربه به دست آمده، به مثابه يكى از انواع شناختها براى
انسان، اهميت دارد. كسى كه از اين نوع شناخت بهره نبرد، خود را از يكى از راههاى
مهم و منابع شناخت محروم كرده است.
از
امام على (ع) درباره نقش معرفتزايى تجربه روايت شده است:
ايشان
محافظت از تجربه و بهرهمندى از آن در زندگى را از توفيقات آدمى و از نشانههاى
دورانديشى برمىشمارد[7] و يكى از راههاى تقويت عقل
را، تجربه مىداند.[8] براى مثال، تجربه موفقيت
انسان و تكرار آن همراه با تدبر در زمينهها و بسترهاى آن موفقيت، مجموعهاى از
يافتههاى جديد را پديد مىآورد. يكى از يافتههاى جديد، خودآگاهى بيشتر به آن
موضوع است. در اين مثال، صاحب تجربه
[1]. آل عمران: 159. به سبب
رحمت خداست كه تو با آنان اينچنين خوشخوى و مهربان هستى و اگر تندخو و سخت دل بودى
از گرد تو پراكنده مىشدند.
[2]. فتح: 29. محمد رسول خدا
و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان.