به عقيده «فريس»، ساختمان آدمى هرچه باشد، محكوم قدرت نامحدود جامعه است. محقّقان اروپايى، زمينه‌هاى فراوانى را كه موجب انحرافات جنسى مى‌شود، بررسى كرده‌اند و به اين نتيجه رسيده‌اند كه تجربه سوءاستفاده جنسى، عدم تعادل در خانواده، بى‌صلاحيتى اجتماعى كسانى كه ازدواج كرده‌اند، طغيان و سركشى در دوران خانواده و مواردى از اين قبيل، موجب انحراف جنسى جوانان مى‌گردند.[1]

انحرافات جنسى، مسئله‌اى نيست كه بتوان به سادگى از كنار آن گذشت. به همين منظور، بايد راهكارهاى عملى مناسبى براى پيشگيرى و درمان آن ابداع كرد. اگر منحرفان جنسى، به عنوان يك بيمار نگريسته شوند تا مجرم، راه‌كارهاى فرهنگى مناسبى را مى‌توان براى درمان اين پديده شوم اجتماعى به دست داد.

بنابر اخبار رسيده از سودان، براى حلّ اين بحران اجتماعى، از سال 1996 تا 1999 م، قراردادى بين پليس و مؤسّسات اجتماعى محقّقان بسته شد تا جوانان منحرف جنسى را مورد مطالعه قرار دهند و راه‌حل‌هايى براى پيشگيرى و درمان اين گونه انحرافات ارائه دهند.[2]

تحقيقاتى كه درباره دانش‌آموزان دختر در استونى انجام شده، نشان مى‌دهد كه انحرافات دختران جوان، بيشتر ناشى از محيطى است كه در آن رشد مى‌كنند و در اين ميان، «خانواده» نقش مهم و كليدى‌اى دارد، به‌طورى كه تحقيقات نشان مى‌دهد خانواده‌هايى وجود دارند كه بچّه‌هاى منحرف توليد مى‌كنند.

محيط غيرخانواده نيز نقش به‌سزايى در انحراف دختران جوان دارد، به‌طورى كه چهل درصد از كسانى كه با اين دختران ارتباط برقرار مى‌كنند، دختران ديگرى موسوم به «قربانيان سرنوشت» هستند. اين قربانيان، اميدى به زندگى ندارند و در هر كارى، خود را شكست خورده مى‌پندارند.

دسته ديگرى كه تأثير زيادى روى دختران جوان دارند، افرادى هستند كه داراى‌

[1]. روان‌شناسى مرضى، ص 386.

[2]. بنابه برخى گزارش‌ها، همجنس‌بازان، به صورت گروه‌هاى توريستى، به اين عمل مبادرت مى‌ورزند. ر. ك: