اسم الکتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث المؤلف : فقيهى، على نقى الجزء : 1 صفحة : 358
محبّت، شايسته فرزند ديگر من است، امّا اين نوع كارها را مىكنم تا
او به عوارضى مبتلا نشود، جان فرزند شايستهام از شرّ او مصون باشد و با او رفتارى
را كه برادران يوسف با وى نمودند، ننمايند.
اين
حديث، بر اين امر دلالت دارد كه كمبود محبّت، از عوامل مهم ايجاد نابههنجارى در
زندگى افراد است. در اينجا لازم به يادآورى است كه به همان اندازه كه كمبود محبّت
و بىتوجّهى به نيازهاى كودكان، زمينه نابههنجارى را فراهم مىسازد، نازپروردگى
هم همان تأثير را دارد.[1] مادرى كه بيش از اندازه،
پسربچّه خود را لوس مىكند و او را همواره مورد نوازش و لطف قرار مىدهد، باعث
ايجاد وابستگى شديد پسر به مادرش مىشود و مانع همانندسازى پسر با پدرش مىگردد.
درنتيجه،
پسر نمىتواند نقش مردانه خود را به خوبى ايفا كند و به فردى خودخواه تبديل مىشود
كه فقط به فكر ارضاى نيازهاى خود است.
زيادهروى
در محبّت به كودك، وى را «از خودراضى» و وابسته به ديگران بار مىآورد. ازاينرو،
در برخورد با مشكلات، احساس ناتوانى و حقارت به وى دست مىدهد و براى جبران اين
احساس، به كارهاى ناشايسته و نابههنجارىهاى اجتماعى دست مىزند. در بعضى مواقع
نيز فشارهاى روانى، او را از پاى درمىآورند و به بيمارىهاى روانى حادّ
مىكشانند. گاهى نيز فرد، به خودكشى اقدام مىنمايد.
همه
اين عوارض، از محبّت بىاندازه والدين نسبت به فرزندشان ناشى مىشود.
امام
باقر عليه السّلام با اشاره به عوارض زيادهروى محبّت والدين به فرزندان و اينكه
آنان منشأ روى آوردن فرزندشان به نابههنجارىها هستند، مىفرمايد: