اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 60
علىبن
بابويه را در رسالهاش، همچون حديث مىشمردند. اخباريان از اعتماد اماميه به اخبار
كتب اربعه، چنين نتيجهاى گرفتند كه:
مهم نيست كه چه كسى خبر را روايت كرده است؛
خواه امامى عادل باشد و يا عامّى ثقه و يا شيعهاى كه در رجال او را تضعيف
كردهاند. هر خبرى كه اصحاب ائمه نقل كردهاند و خود به آن عمل نمودهاند، معتبر
است و مىتوان بدان عمل كرد؛ هرچند راوى آن، مدح نشده باشد و يا مذهب او فاسد
باشد، و هر چيزى كه اصحاب به آن عمل نكردهاند، طرد آن لازم است؛ هرچند راوى آن عدل
امامى باشد. پس اخبار اين چهار كتاب، همگى يا متواترند و يا خبر واحدى هستند كهبه
علّت اعتماد اصحاب به آن اخبارمحفوف به قرينهاند. در نتيجه، تمام اخبار كتب
اربعه، صحيحاند و بهطور قطع، از معصومين (عليهم السلام) صادر شدهاند.[1]
اما شيخ مفيد كه علاوه بر گرايش به رأى و
قياس، با گرايش افراطى به نصّ نيز مبارزه مىكرد،[2]
و نيز سيد مرتضى، سيد ابن زهره، ابن برّاج و ابن ادريس حلّى، خبر واحد را حجّت
نمىدانستند. هرچند شيخ طوسى حجّيت خبر واحد را پذيرفت؛[3]
اما چون اكثر قدما آن را معتبر نمىدانستند،[4]
رفته رفته، جايگاه اين احاديث تضعيف شد؛ تا هنگامى كه زمام اين تحوّلات، به دست
عالمانى از مكتب
حلّه افتاد[5]
و آنان در اعتبار اين اخبار، ترديد كردند. ابنادريس حلّى (م 598 ق)، از يك سو،
خبر واحد را حجّت نمىدانست، مگر اين كه اصحاب به آن عمل كرده باشند. از سوى ديگر،
بيشتر اخبار كتب اربعه را خبر واحد محفوف به قرائن نمىدانست و از اين رو، آنها را
طرد مىكرد و سراغ حكم عقل و اصالت برائت مىرفت.
[1]. الفوائد المدنية، ص 15، 74 و 181؛ هداية الأبرار، ص 7 و 84؛ وسائل
الشيعة، ج 20، ص 36، لوامع صاحبقرانى، ج 1، ص 99- 103.
[2]. تاريخ تشيّع، گروه نويسندگان، زير نظر: احمدرضا خضرى، ج 2، ص 350.