از اين منقولات استفاده مىشود كه: عمل عثمان مورد نگرانى عده زيادى واقع شد.
و انتقادات زيادى را به سوى او سرازير كرد. و امير المؤمنين (ع) بود كه از اين عمل عثمان حمايت كرد و جمعآورى مصحف را مورد تأييد قرار داد. امّا ابن مسعود از مخالفين مصحف عثمان استقبال مىكند و با جواب تشويقآميز خود آنان را در مخالفتشان استوارتر مىكند! ابن مسعود عثمان را تخطئه كرده مىگويد: قرائت واحد توسط عثمان با حقيقت قرآن كه نزول از هفت باب و بر هفت حرف است مغايرت دارد اما اين مخالفت مؤثر واقع نشد بخصوص پس از حمايت امير المؤمنين (ع) از اين كار. و مصحف عثمان به تدريج جاى خود را در ميان بلاد گشود و مردم به قرائت آن روى آوردند.
و كمكم جاى طبيعى خود را به دست آورد. و قرآنهاى ديگرى كه ادعيه يا تفسير در حاشيه داشتند يا مختلف در ترتيب بودند- به ترتيب از عرصه خارج گشتند. و فقط نامشان باقى ماند و وعده خداوند تحقق يافت كه: قرآن را از هر نوع دخالت و تطاولى حفظ مىكند كه: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ.
حجّاج و گسترش قرائت عثمان
از جمله عوامل گسترش و تثبيت مصحف عثمان، فعاليت اختاپوس اموى حجاج بن يوسف ثقفى است. حجاج از آغاز حكمرانى در عراق و به قدرت رسيدن در كوفه تلاش گستردهاى جهت تثبيت مصحف عثمان و نابودى قرائت ابن مسعود بكار برد كه خلاصه بيان اسكافى در اين باره چنين است:
آنچه در تحكيم مصحف عثمان و نابودى قرائت ابن مسعود، نقش بسزايى داشت آن بود كه حجاج مردم را وادار به اخذ قرائت عثمان و ترك قرائت ابن مسعود و ابى بن كعب كرد. وى مردم را به اجبار بدين قرائت واداشت. حجاج پس از بيست سال امارت درگذشت.
و مردم چنان به قرائت عثمان خو گرفته بودند كه قرائت ديگرى را نمىشناختند. و اين قرائت با خون و گوشت آنها عجين شده بود. و اگر قرائت ديگرى بر ايشان خوانده مىشد با استهجان و استكراه مردم روبرو مىشد و اين بخاطر طول جهالت و الفت با