يك اشاره كوتاه باقى مىماند و آن اين كه: كسانى كه ادعاى نقص قرآن را دارند هميشه مورد نقد و جرح ائمه واقع مىشدند و هيچگونه رابطه اين گونه افراد را با ائمه پيوند نمىداد بلكه امام حسن- عليه السلام- هيچ ترديدى در دروغگو شمردن آنان ندارد و با صراحت آنان را متهم به دروغپردازى مىكند. شايد اين افراد همفكر و هم عقيده معاويه بوده باشند و با بلندپروازيهاى معاويه، هم جهت باشند چه قبل از حاكميت معاويه و چه پس از آن. لذا بايستى به اسامى اين افراد كه معتقدند قسمت زيادى از قرآن از بين رفته، مراجعه كرد و ديد كه سخن ما درست است و آنان در همان جهت سير مىكنند كه بيان كرديم.
دفاع از قرآن نه دفاع از حاكم
در اينجا بايد روشن كنيم كه دفاع از قرآن به هيچ عنوان به معناى دفاع از حكّام نيست حكامى كه نقش مثبتى در حفظ قرآن داشتند. همانطوركه مخالفت سياسى نبايستى منجر به تجاوز از حدود شرع گردد و نبايد بخاطر مسائل سياسى، دست از دين برداشته به تزوير پرداخت و حرمت قرآن را از ميان برد. براى همين است كه مىبينيم همه تلاشهايى كه در اين جهت صورت گرفته جز رسوايى به بار نياورده است و خود مخالفين به وسيله قرآن از پاى درآمدهاند و هيچيك از مسلمانان كمترين توجهى به سخنان اين افراد نداشتهاند و اين تحقق سخن خداوند است كه: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ.
تحريف واقعشده در قرآن
با تمام مباحث و مسائل مطرحشده نصوصى وجود دارد كه صريحا مىگويد قرآن تحريف شده است. مثلا از امام باقر- عليه السلام- روايت شده است كه: «اما كتاب اللّه فحرفوا[1]؛ كتاب خدا را تحريف كردند».
[1] بصائر الدرجات، ج 8، ص 413- 414 الكافى، ج 8، ص 125 و البيان، ص 247.