اگر حالت عمومى قراء و كسانى را كه به امور مربوط به قرآن پرداختهاند در نظر بگيريم در مىيابيم كه آنان در نقل نص آيات قرآن و رسم الخط آن از خطا ايمن نبوده و اشتباهات فاحشى مرتكب شدهاند. بسيارى از بزرگان ادبيات عرب، قرائات قراء را خطا شمرده و آنان را به ضعف عربيت متهم داشتهاند. و به بسيارى از قرائات آنها حمله كرده آنها را مخالف قواعد عربى دانستهاند[1] بعضى از ادباء تا آنجا پيش مىروند كه مىگويند:
«... ابو عثمان بن جنّى در دو كتاب خود، «الخصائص» و «مصنف». تمام قراء را به كم درايتى توصيف مىكند و آنان را به سهو و غلط نسبت مىدهد؛ زيرا كه در هنگام شك و ترديد هيچ مقياس و معيارى ندارند.[2] و قراء- هنگام بحث از بعضى قرائات- مىگويد: شايد اين قرائت از توهمات قراء باشد؛ زيرا كمتر كسى از قراء از اين گونه توهمات ايمن مانده است[3].
و يا ابن قتيبه مىگويد: «... همچنين است لحن و اشتباه اصحاب لحن از قراء متأخر كه قرائت آنان بر كتاب، حجت نمىباشد؛ زيرا از گذشته دور، مردم قرآن را به لغات و لهجههاى خود قرائت مىكردند. و مردم از بلاد مختلف كه لهجهشان عربى نبود
[1] براى مثال رك: التمهيد فى علوم القرآن، ج 2، ص 36 و 37.
[2] التمهيد فى علوم القرآن، ج 2، ص 37 به نقل از: الدراسات عظيمه، ج 1، ص 32 و 33.
[3] التمهيد فى علوم القرآن، ج 2، ص 39 در حاشيه كتاب به نقل از: البحر المحيط، ج 5، ص 419.