2- «وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ» گاهى با «ضاد» و گاهى با «ظا»[1] قرائت شده است.
حافظ فراموشكار و عالم بدعتگذار
«ابن مجاهد» در مقدمه كتابش، هنگام سخن از قرّاء مىگويد: «... يك دسته از قراء تنها آنچه را كه شنيده است نقل مىكند و وظيفه ديگرى جز اداى آنچه را كه آموخته است براى خود نمىشناسد. نه اعراب را مىشناسد و نه با عربيت آشناست ما اين دسته را «حافظ» مىناميم اين دسته چه بسا بر اثر گذشت زمان نكات اعرابى را فراموش كند. چون كه در آيه چه بسا حركات مختلفى وجود دارند كه با يكديگر شبيه مىباشند و وى آنها را به هم خلط مىكند. چون اعتمادش تنها به حافظه است كه در معرض نسيان و خلط است و بر عربيّت و قواعد زبان، تكيهاى ندارد. چشم حقيقت بينى كه معانى را هم دريابد ندارد تا از خطاى در قرائت احتراز كند. اين «حافظ» كه دچار نسيان شده است قرآن را با لحن و غلط مىخواند. و به وسوسه افتاده قرائت خود را از ديگرى روايت مىكند تا خود را تبرئه كند و چه بسا نزد مردم راستگو تلقّى شود و قرائت وى پذيرفته گردد. در حالى كه او دچار اشتباه و توهّم شده و با جسارت ادعاى درستى قرائت خود مىكند. شايد هم اين حافظ قرائت خود را از كسى نقل كند كه آن شخص دچار سهو و نسيان شده باشد. بهر حال قرائت اين گونه حفاظ را نپذيرفته و نقل هم نمىكنيم.
يك دسته ديگر اعراب را مىشناسند و با قواعد عربى آشنا هستند معانى و لغات را هم مىدانند ليكن از اختلافات قرائت و آثار مرويه مربوط به قرائات، بىخبر هستند و تنها به اتكاى قواعد عربى آيات را چه بسا به گونهاى بخواند كه از نظر دستورى و ادبى غلط نباشد اما هيچكس از پيشينيان آيات را اين گونه نخوانده باشد. چنين فرد دانايى را بدعتگذار مىناميم[2].
شايد قرائت آيه ذيل از عمر، ناشى از همين نسيان و فراموشى حافظ يا خطاى سامعه باشد:
[1] النشر، ج 1، ص 28. و التمهيد، ج 2، ص 110 به نقل از: الاتحاف، ص 434.
[2] القراءات القرآنية تاريخ و تعريف، ص 35 و 36 به نقل از: ابن مجاهد در مقدمه كتابش، ص 45.